آرشیو چهارشنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۱، شماره ۲۴۴۶
صفحه آخر
۱۶
منظر

زاویه دید در ترجمه

موسی بیدج

اگر از تلاش هایی که در زمان ساسانیان در ارتباط با ترجمه در ایران انجام شد، بگذریم، می توان گفت دوران مشروطه و حضور دانش آموختگان ایرانی در اروپا نخستین جرقه های انجام ترجمه را در ایران زد. برخلاف سال های 1320 تا 1330 که مترجمان ایرانی تحت تاثیر حرکت های چپ و کمونیستی در شمال ایران به سمت ترجمه ادبیات روسیه تمایل پیدا کردند این جریان بعد از کودتای 28 مرداد 1332 به سمت ترجمه آثار امریکایی و جایگزین شدن زبان انگلیسی به جای زبان روسی در ترجمه حرکت کرد. در همین سال ها «موسسه فرانکلین» در ایران آغاز به کار کرد و مترجمان بسیاری را به خود جذب کرد تا ادبیات امریکا را ترجمه کند. اگرچه فعالیت موسسه یی مانند فرانکلین ما را با ادبیات دنیا آشنا می کرد، اما این موسسه هر آنچه را در آن ادبیات اعم از خوب و بد وجود داشت، در اختیار ما قرار می داد و سعی می کرد آن را بومی کند و در این میان آثار نازل، بی ارزش و گاه نابهنجار نیز به دست ما می رسید و خوانده می شد. هر قومی برای خودش ذخیره های فرهنگی متعددی دارد که جز با ترجمه نمی توان با آن آشنا شد. ترجمه در واقع دو خدمت مهم به ما می کند: نخست اینکه ما را با فرهنگ، دغدغه و ایده های تازه یی آشنا می کند که می تواند مورد استفاده اهالی قلم و ادبیات باشد و نکته دوم اینکه ما با ترجمه می توانیم به نوعی با فرهنگ های دیگر همذات پنداری کنیم. برای اهالی قلم مهم ترین خاصیت ترجمه آشنایی با نوع تصویرسازی و زاویه دید در رمان های نویسندگان صاحبنام جهان است. جلال آل احمد زبان چکشی و تند و تیز خود را از نویسندگان فرانسوی وام گرفته بود، اما موفق شده بود آن زبان را با فرهنگ فارسی آمیخته و سبکی منحصر به خود خلق کند.| مهر|