آرشیو پنجشنبه ۲۶ امرداد ۱۳۹۱، شماره ۵۱۵۴
فرهنگ و هنر
۹
قاب

29 سال خاطره

خیلی خوب می دانست که مسجد سلیمان چه هنرمندانی دارد؛ آن هم در لحظه هایی که هر ثانیه، آئینی قدیمی در اذهان متبلور بود. تمدن بختیاری در رفت و آمدهای متوالی اش به ییلاق و قشلاق حالابه خاستگاه باستانی خود برگشته بود. او می دانست پشت این لالایی های نهفته در حنجره تاریخ چه دستمایه هایی نهفته است. دستمایه هایی برای سرودن شعر، نمایشنامه و حتی بازیگری!

بنابراین، همه این ذهنیات را با خود به لابه لای کتاب و درس برد. آنقدر عشق تئاتر داشت که تا فوق لیسانس توقف نکرد. دانشگاه تربیت مدرس در یک روز خاطره انگیز شاهد دفاع او از پایان نامه اش در رشته کارگردانی تئاتر بود. با این حال علیرضا اوسیوند به سرعت، علاقه بیشتری داشت. پیش از آنکه به فکر اجرای متوالی تئاتر در یکی از سالن های مرکزی یا کناری شهر باشد، به بازیگری علاقه داشت. همین شد که 29 سال پیش پس از صبوری کامل منتظر مانده بود، تا به یک فیلم جنگی بپیوندد. آنجا که در لوکیشن فیلم محمد مطیع و جمشید هاشم پور مقابل دوربین هنرنمایی می کردند و اوسیوند آرام آرام از بازی آنها نکاتی فنی را به ذهن می سپرد. قصه ای در آن بازداشتگاه بود که به ذهن هر کارگردانی می رسید.

عده ای از اسرا با زندانیان عراقی دست به یقه شدند و سپس در ثانیه هایی کوتاه کل بازداشتگاه به هم ریخت. آنها سپس به رزمندگانی می پیوستند که با متجاوزان در نبرد بودند، این خاطره 29 سال پیش، لوکیشن های صحنه کوهستانی و درامی جنگی برای علیرضا اوسیوند، حالاهم مرور شدنی است. او حالاپس از بازی در بیش از 30 فیلم و سریال به کشف نقطه های متفاوتی در بازیگری فکر می کند.

اوسیوند به تازگی در فیلم مروارید ایفای نقش داشت. این فیلم برای اکران در جشنواره کودک آماده می شود.