آرشیو یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۱، شماره ۷۶۶۲
صفحه آخر
۲۰

توشه ای از تاریخ نور

محمود فرشیدی
سرافکندگی دانایان عرب

ولید، یکی از ثروتمندان و دانایان عرب بود. قریش برای حل مشکل نفوذ اسلام به سراغ او رفتند و قضاوت او را در باره اسلام خواستار شدند. او نزد پیامبر (ص) آمد. پیامبر (ص) در کنار حجر اسماعیل نشسته بود. او به پیامبر (ص) گفت: پاره ای از اشعارت را بخوان. پیامبر (ص) فرمود: آنچه من می خوانم شعر نیست، کلام خداست. و این آیات را تلاوت فرمود: «فان اعرضوا فقل انذرتکم صاعقه مثل صاعقه عاد و ثمود». (هر گاه روی بگردانند بگو من شما را از صاعقه ای مانند صاعقه عاد و ثمود بر حذر می دارم.) ولید با حالت بهت زده ای به خود لرزید و به خانه خود رفت و چند روزی بیرون نیامد و قریش چنین گمان کردند که وی به آیین محمد (ص) گرویده است.

* برگرفته از کتاب فروغ ابدیت