آرشیو دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، شماره ۱۷۴۹
سیاست
۲

امام گفت جبهه شما اصفهان است

نعیمه اشراقی (عروس آیت الله طاهری)

من از روزی که وارد خانواده آیت الله طاهری شدم ایشان را حقیقتا مانند پدربزرگ، پدر و دایی ای که از دست داده بودم، دیدم؛ انسانی وارسته و با مهر و محبت بودند. درحقیقت ایشان از حلقه های اول اطراف امام از پیش از انقلاب و در مبارزات رژیم پهلوی و یکی از شاگردان واقعی امام بودند. همین باعث شده بود که مکتب امام را از نزدیک لمس و حس کنند. برای ایشان امام رهبری بالای یک منبر نبود بلکه با او بزرگ شده بودند و در مکتب امام یاد گرفته بودند که برای از بین بردن ظلم باید مبارزه کرد. ایشان درطول جنگ هم خدمات ارزنده ای داشتند، لباس رزم از تنشان بیرون نیامد و مثل یک فرمانده جنگ شهری، لشکر اصفهان را رهبری کردند. من حتی شنیده بودم که در دوران جنگ ایشان چندبار می خواستند بروند خط مقدم اما امام پیغام داد که جبهه شما اصفهان است و بدن نحیف شما را من برای خط مقدم مناسب نمی دانم. کار شما این است که لشکر بفرستید و ایشان همین کار را کردند. آیت الله طاهری بسیار دلسوز انقلاب بودند و این اواخر خیلی تلاش کردند مسوولان را متقاعد کنند که به نام دین رفتارهایی نشود که به انقلاب و مردم صدمه وارد شود. کناره گیری ایشان خیلی ایثار می خواست. در حرف شاید خیلی ساده باشد اما در عمل و هنگامی که شما امام جمعه یک استان هستید و قدرت دارید خیلی سخت است که استعفا بدهید و خود را از همه مواهب قدرت محروم کنید. به نظرم عشق او به امام باعث شد که در ایام سالگرد فوت امام از دنیا بروند. قبل از اینکه ایشان در بیمارستان بستری شوند، انگشتری از سنگ شرف شمس که قدیمی بود را به عنوان یادگاری به من دادند و گفتند که آن را گذاشته ام برای عزیزترینم در کره زمین. باید بگویم که من خیلی دوستشان داشتم و به هر حال فقدانشان خیلی مشکل است و من آرزویم این است، اهدافی که در طول حیاتشان محقق نشد، بعد از این رخ بدهد. منزل ایشان در این سال ها محل و پناهی بود برای کسانی که دچار برخی آسیب ها شده بودند.