آرشیو دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، شماره ۱۷۴۹
ادبیات
۹

برهوت ناکجایی

«رضا دانشور» از جمله مهم ترین نویسندگان خارج از ایران است که در آثارش نیز به ادبیات مهاجرت پرداخته است. در سال 1350 «جنگ لوح» یک داستان بلند با نام «نماز میت» از رضا دانشور منتشر کرد که این داستان باعث شهرت او شد. از آن زمان تاکنون آثار زیادی از دانشور مثل مجموعه داستان «محبوبه و آل» و داستانی بلند با نام «خسروخوبان» منتشر شده و او همچنان از پیشتازان نویسندگان تجربی ایران به شمار می رود. اما «مسافر هیچ کجا» یکی از چند نمایشنامه دانشور است که انتشارات «آوانوشت» به تازگی منتشر کرده است. شخصیت محوری این نمایش، آلفرد، «من»اش را از دست داده و در طول نمایش با «من» اش دیدار می کند.

بازیابی خود به واسطه رجوع به گذشته، همواره از موضوعات ادبیات مهاجرت بوده و این ویژگی در بسیاری از این دست آثار دیده می شود. در «مسافر هیچ کجا»، آلفرد مسافری است که در راه رفتن از ایران گذرنامه اش از بین رفته و به دلیل مشخص نبودن هویتش از ادامه سفر بازداشته می شود. او مدت زیادی در فرودگاه پاریس معطل مانده و به بی هویتی دچار شده است. او به «مسافر هیچ کجا» مشهور می شود در حالی که با گذر زمان، خود به زندگی در این وضعیت خو گرفته است. وضعیت نامشخص آلفرد در فرودگاه، شخصیت او را با تعلیق مواجه می کند: «واسه من که تحملش خیلی سخته. انگار زمان نمی گذره، در عین حال می دونم که داره می گذره. هر دو دقیقه یک بار بلندگو بهم یادآوری می کنه که یک هواپیما داره می شینه، یکی داره می ره، اما تا وقتی هنوز هیچ کدوم مال من نیست مثل مگس گرفتاری تو انتظار دست وپا می زنم. به نظرم می آد یه وضعیت ماوراء طبیعه که موقتی بودنش فقط ظاهریه، فرودگاه جای عجیبیه، نه؟». آلفرد در برهوت ناکجایی گرفتار شده و این بحران حتی در گفتار او هم نمایان می شود. چرا که او به زبانی صحبت می کند که چیزی بین فارسی و انگلیسی است. می توان با بسط شرایطی که آلفرد به آن دچار شده، وضعیت او را به نوعی وضعیت انسان در جهان مدرن هم دانست.