آرشیو سه‌شنبه ۲ مهر ۱۳۹۲، شماره ۲۷۸۵
صفحه آخر
۱۶

هزار حکایت نهفته در سر پنجه های اردوان

همسر اردوان کامکار

آرش فرهنگفر

من در سال 1359 در مراسم ازدواج مجید درخشانی که در خانه استاد محمدرضا لطفی برگزار شد با اردوان کامکار آشنا شدم. نخستین باری که صدای ساز او را شنیدم و با هم همنوازی کردیم سال 1368 بود که از آواز اصفهان شروع کردند و در دستگاه همایون قطعات زیبایی نواختند که بسیار مورد توجه پدر من قرار گرفت و یادم هست که آن سال ها هر بار که صحبت از سنتور نوازی اردوان می شد پدرم او را بسیار تحسین می کرد و نوازندگی اش را می ستود. از آن زمان به بعد من بیشتر با او حشر و نشر و رفت و آمد داشتم. بعدها اردوان کامکار با اینکه موسیقی ایرانی را خیلی خوب می شناخت و به ردیف دستگاهی موسیقی ایرانی اشراف داشت، حس کرد که باید برای خلق کاری نو مسیر خودش را به گونه یی جدا کند و به سمت خلق آثاری برود که ضمن پایبندی به ردیف رگه هایی از موسیقی کلاسیک غربی را هم در خود داشتند. اردوان کامکار علاقه مندی زیادی به موسیقی کلاسیک غربی دارد و از این رو است که ردپای موسیقی کلاسیک غرب را در آثار او می بینیم. او به لحاظ نوازندگی نوازنده یی قوی، با تکنیک و صاحب سبک است که بسیار ظریف و فنی ساز می نوازد. کارهایی هم که در زمینه سنتور نوازی ارائه کرده گواه قدرت و تکنیک نوازندگی اوست.

یادم است یک بار کاری از او شنیدم که به لحاظ ریتمیک هم بسیار پیچیده بود و به نظر من این نوازنده خوب سنتور از نظر ریتم هم کارهایش پیچیدگی هایی دارد که در کمتر نوازنده سنتوری این پیچیدگی ها را می بینیم. هر چند در بسیاری از نواخته های او برخلاف دیگر سنتور نوازان نیازی به ساز تمبک احساس نمی شود. به هر روی در نوازندگی سنتور اردوان کامکار هر بار داستان و حرفی نگفته وجود دارد. به عنوان مثال اثر «ماهی برای سال نو» با «دریا» که در ماهور «ر» نواخته است، تفاوت های زیادی دارد که حاکی از داستان ها و حکایت هایی است که در هرکدام از این آثار نهفته است. اردوان کامکار از جمله نوابغی است که می توان گفت دیگر نمی توان مانند او را در موسیقی ایرانی جست. در این دوران کمتر هنرمند جوانی را می بینیم که مثل او خلاق و نوآور باشد و بتواند راهی نو در هنر موسیقی ایجاد کند. امیدوارم که هر چه زودتر حال او بهبود پیدا کند.