آرشیو سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲، شماره ۱۸۸۴
صفحه آخر
۱۲

یادداشت و شعر اختصاصی «هوشنگ چالنگی» در رثای مرگ «مجید فروتن»

آه از این رفتن های جان شکار!

نمی خواهم و نمی توانم مجید را اینگونه بنویسم، اویی که «سربه تن بیرزان» شاعرش می خوانند؛ اویی که از انگشت شمارانی بود که غبطه اش می خوردم.

ژنتیزم اصل در شعر در خواندن شعرهایی از او به ذهن می آمد. پیر شده ام و شعرهای زیبای او را در حافظه ندارم، مجید من، مجید 16، 17ساله شاعر من و آه از این رفتن های جان شکار!

تقدیم به مجید فروتن

آنجا که می ایستی

آیا آنجا که می ایستی

حکایت جان هایست

که در انتظار نوبت خویش اند

تا گر بگیرند

آیا آنجا که می گذری

انبوهی رودهاست

که گلوی مردگان را

می جویند بازپس نمی دهند

کمان داران آبزیان

غرق می شوند دست در آغوش

و بر هر ریگ

که فرود می آیند

صدای مرا می شنوند

که نمی خواستم بمیرم.