آرشیو پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۲، شماره ۲۸۳۷
حقوق
۱۰

بسترهای فقهی و اصولی برای دستیابی به اجتهاد نوین

دکتر محمد روشن

آیا نمی شود طرحی نو دراندازیم؟ چرا کار باید به اینجا بکشد؟ کل کیس هایی که از سال 53 تاکنون داشتیم، شاید به 20 مورد نرسد درباره ازدواج. موضوعات فقهی به عبادات و معاملات تقسیم می شوند و معاملات به احکام و ایقاعات و عقود. سوالی که من دارم این است که فرزندخواندگی به کدام یک از اینها مربوط می شود؟ حکم است؟ این حکم دادگاه تاسیسی است؟ یا اینکه نوعی واگذاری دایمی سرپرستی است؟ به اعتقاد من می تواند عقد باشد چون دو طرف ایجاب کننده و قبول کننده دارد و شروط ضمن عقدی هم می تواند داشته باشد مثل نفقه یا تربیت کودک. مصالح ضروری مصالحی هستند که با فقدان آن نوع نظام انسانی مختل می شود اما یکسری از مصالح تحسینی هستند، ضرورت نظام نوع انسانی نیست، مثل فرزند. اینکه مصلحت فرزند در خانواده تامین می شود یا در مراکز، بر اساس یک ارزیابی علمی، حتما پاسخ خانواده خواهد بود. از یک طرف مصلحت خانواده مطرح بود و از یک طرف مصلحت فرزند. نکته یی که اینجا مطرح است، بین فقیهان این است که این مصالح می توانند بر الزامات ما حاکم باشد؟ وصول به مصلحت همیشه مدنظر شارع بوده است. درباره دفع مفسده که ناظر به تبصره ماده 26 است ترجیح احتمال مفسده بر احتمال مصلحت و دفع مفسده محتمل، در مواردی که انسان عاقلی درباره انجام کاری شک داشته باشد،لازم است دفع مفسده کند، زیرا دفع مفسده فوری بر جلب منفعت قطعی اولی است و تمام عقلادفع ضرر را بر جلب مصلحت مقدم می دانند. این فرمول را با تبصره مقایسه کنیم. بعضی احکام در شریعت اسلام نسخ شده است، آیا حکمی که نسخ می شود، علم خداوند زیر سوال می رود؟ خیر. نسخ در احکام به معنای دگرگونی اراده خداوند نیست. شاید حکمی در زمانی یک سری ملاک داشته باشد که در زمان دیگر آن ملاک نیست، این تغییر ملاک باعث تغییر در حکم است. این دو تفکر جداست البته. احکام به مناسبت مصالح تغییر می کند. به شرط اینکه ذاتیه شریعت هم نباشد. نوع احکام وقتی که مصلحت به ضرورت برسد هم تغییر می کند. در هر صورت، بسترهای فقهی و اصولی زیادی وجود دارد که می توان دست به اجتهادی نوین زد و ممکن است فقیهی به نظرش برسد در امری بازاندیشی کند و اگر مبانی به ما چنین اجازه یی را بدهد و با استفاده از این مبانی این کار ها را انجام بدهد.