آرشیو پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۲، شماره ۲۰۷۱۰
معارف
۶
پرسش پاسخ

بخت و شانس، توهم یا واقعیت

پرسش:

شانس و بخت در آموزه های اسلامی چه جایگاهی دارد، آیا توهم و خرافه است یا واقعیت؟

پاسخ:

متاسفانه مقوله بخت و شانس در میان بعضی از مردم به عنوان امری محتوم و قطعی پذیرفته شده به گونه ای که در رفتارها و عملکردهای خود به آن استناد می کنند و در رفتارها و اعمال خوب می گویند بخت با ما یار بود و شانس آوردیم و در رفتار و اعمال بد می گویند بدشانسی آوردیم و بخت با ما یار نبود. اما اینکه این طرز تفکر تا چه حدی با آموزه های اسلامی انطباق دارد، پاسخش را استاد شهید مرتضی در کتاب حکمتها و اندرزها صفحه 210 به نحو شایسته ای بیان داشته و می نویسد: «بدیهی است که اگر بشر اندکی واقع بین باشد و روابط علی و معلولی حوادث و قضایای عالم را درک کند، اگر اندکی در مسایل جهان علمی فکر کند، اگر کمی عقل و اندیشه خود را به کمک بخواهد، می فهمد که مسئله شانس و بخت، یک خیال و یک توهم شیطانی بیش نیست. نه عقل مسئله شانس و بخت را به رسمیت می شناسد و نه دین. خداوند احدی را خوشبخت بالذات و بدبخت بالذات نیافریده است. گلیم بخت هیچ کس، نه آن چنان سفید بافته شده است که قابل سیاه شدن نباشد و نه آن چنان سیاه بافته شده است که قابل سفید شدن نباشد. گلیم بخت هرکس، همان صفحه روح و آیینه قلب خود اوست. این صفحه هم قابل سفید شدن و صیقل یافتن است و هم قابل سیاه شدن و تکدر یافتن. علم و معرفت، ایمان و تقوا، مداومت بر عمل صالح، این صفحه را سفید، صیقلی و نورانی می کند، از طرفی جهل، خرافات، تعصبات و فسق و فجور، آن را سیاه و تاریک می سازد.»

بنابراین اعتقاد به مقوله هایی همچون شانس و بخت برخلاف اصول قانون علیت در جهان می باشد که هر معلولی از علتی خاص و هم سنخ با او برمی خیزد و از طرفی برخلاف قدرت انتخابگری انسان در مقولات خیر و شر و هدایت و ضلالت است که بر این اساس انسان دیگر نمی تواند فرافکنی کرده و تقصیر و گناه خود را با تعابیری همچون بدشانسی و یا بخت با ما یار نبود به گردن دیگران بیندازد.