بالاخره بنزین به میمنت و مبارکی گران شد و نرخ اعلام شده دولت دقیقا همان نرخی بود که مردم ماه ها بود در کوچه و خیابان به هم اعلام می کردند. لذا از دولت تقاضا می شود از مردم در رده های تصمیم گیری بالاتر هم استفاده شود چون خیلی کارشناسانه تر از کارشناسان دولت به مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ورود و از زاویه دید خریدارانه به ماجرا نگاه می کنند. اما گرانی بنزین احتمالااز همین الان که شما در حال خواندن این مطلب هستید تاثیرش را روی زندگی شما گذاشته و با توجه به کالری ای که می سوزانید بروید تا سر کوچه روزنامه بخرید و استهلاک کفش و شلوار و... و با توجه به افزایش هزینه تامین این مقدار کالری احتمالاارزش غذایی خواندن مطلب من هم دو تومان رفته بالا. اما شما اصلانگران نباشید. این را من نمی گویم ها. این دعوت به عدم نگرانی را من از قول سعید لیلاز عرض کردم خدمت تان والابنده خودم از همان پریشب جوری نگرانم و قلبم تاپ تاپ می کند که جرات نمی کنم بروم سوپرمارکت سر کوچه یک شانه تخم مرغ بخرم. قبلابه برادر سوپری می گفتیم بزن به حساب عزیز برادر اما الان فکر کنم باید وثیقه یی چیزی جور کنم برای گذاشتن گرویی. هرچند سعید لیلاز کارشناس است و همین که می گوید «مردم نگران تورم نباشند. کاهش تورم و رشد اقتصادی به وجود آمده در ماه های اخیر بیش از هر چیز تحت تاثیر انضباط مالی و سیاست های دولت است و هدفمندی یارانه ها التهابی موقتی ایجاد خواهد کرد که رفتنی است» آدم یک ذره دلش غنج می رود و آرام می شود. می دانید من بعد از شنیدن سخنان ایشان بالاخره فهمیدم این احساس افزایش قیمت کالاها در ماه های اخیر تحت تاثیر القائات مسموم افراد معاند بوده و من بیخودی و بی دلیل دخلم با خرجم نمی خوانده. بعد گفتم شاید ما مردم کلاتحت تاثیر آن هشت سال درخشان چشم و دل مان ترسیده و دچار توهم کاذب شده ایم و چیزی برای نگرانی وجود ندارد. این بود که در تاریکخانه تحقیق کردیم ببینیم چه چیزهایی جای نگرانی ندارد و از چه چیزهایی باید نگران بود.