آرشیو چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۳، شماره ۲۹۸۱
صفحه آخر
۱۶
چوب الف

بهار با یک گل

دیبا داوودی

وقتی که دلسرد می شویم، وقتی فکر می کنیم جهان و این معادلات عددی و رقمی اش تمام زندگی است، وقتی از یاد می بریم هستند کسانی که «عشق» را دستمایه کار و فعالیت شان می کنند و از کشتزار آدمیت به مدد فرهنگ و به نیت کتاب خوشه خوشه و خرمن خرمن «زندگی» درو می کنند نگاه مان لااقل تلطیف می شود.

بعضی مصادیق و کارهای عینی از بسیاری تحلیل های کلی و کارشناسانه دقیق تر و کارآمد ترند. جان وود یکی از آن آدم هایی است که به حالش غبطه خواهیم خورد. او روزی روزگاری نه چندان دور یکی از مدیران اجرایی بلندپایه کمپانی مایکروسافت بود.

اما از شغل خود استعفا داد. استعفا داد تا دنیا را عوض کند. از همان دست رویاهایی که احتمالابسیاری از ما در سر می پرورانیم. خود را قهرمان قصه می سازیم. رویاهایی که عمدتا در چرخه روزمرگی به فراموشی سپرده می شود. جان وود اما این دور باطل را شکست. او در سال 1999 یک ان جی او در حوزه کتاب راه اندازی کرد.

نامش نیز چنین است: اتاقی برای مطالعه. اکنون این ان جی او 5/7 میلیون کودک را تحت پوشش خود قرار داده است، 15000 کتابخانه احداث کرده و 1600 مدرسه

ساخته است. آوردن اعداد و ارقام وقتی برای ما جالب تر خواهد بود که بدانیم این فرد در حوزه نشر نیز فعالیتی چشمگیر و خارج از عرف دارد. حدس می زنید او قریب به هزار عنوان کتاب خود را بیشتر به چه زبان هایی منتشر ساخته است؟ هندی، آفریقایی، لائو، زبان مردم سومالی و زبان هایی با فراگیری اندک در برخی مناطق از چین و... طبیعتا «عشق» وود او را به چنین وادی ای کشانده است. دست نکشیم. حتی وقتی ناامید از کمک های رسمی هستیم بدانیم می توانیم انگیزه را تمام سرمایه مان کنیم و کمر همت به اقدامی فرهنگی ببندیم.