آرشیو یکشنبه ۱ تیر ۱۳۹۳، شماره ۲۰۴۵
روزنامه فردا
۱۶
آمبولانس

از حلواحلواکردن تا حلواپختن

پوریا عالمی

بیسیم آمبولانس خرت خرت کرد. گفتم: جانم؟

جعفر شجونی گفت: آمبولانست را بردار و بیاور که کارت دارم.

گفتم: نگران نباشید الساعه می رسم.

گازش را گرفتم و وقتی رسیدم دیدم جعفر شجونی کنار آقای محمود احمدی نژاد نشسته است.

گفتم: سلام دکتر. اتفاقی افتاده؟

آقای احمدی نژاد چیزی نگفت. جعفر شجونی که تا پیش از این ظرف حلوا را گرفته بود بالاسرش و داشت حلواحلوا می کرد حالاداشت حلوا می پخت و گفت: «این رییس جمهور مرده و رفته است و باید برود پی کارش.»

در همین لحظه آقای احمدی نژاد که برخلاف نظر کارشناسی جعفر شجونی که می گوید او مرده است، خیلی هم زنده و سرحال بود، بلند شد و رفت پی کارش.

به شجونی گفتم: شجونی جان، جریان چیست؟ یعنی چی وقتی یکی زنده است و اثرات و تبعات تصمیم های خودش و دولتش کاملامشهود است، می گویی مرده؟

شجونی گفت: «به نظر من نباید پشت سر مرده صحبت کرد.»

گفتم: خیلی خب. خودت سر صحبت را باز کردی. ولی تا آنجایی که من دیدم توی مردم عادی هم که مسوولیتی ندارند، اگر کسی هم بمیرد، بدهی هایش را حساب می کنند و حسابش را می گذارند کف دستش و اتفاقا پشت سر زنده و مرده اش هم حرف می زنند تا حق و ناحق نشود.

شجونی به مناسبت جام جهانی، توپ را یکدفعه انداخت توی زمین روحانی و گفت: «حسن روحانی باید استعفا کند تا نظام با برگزاری انتخاباتی آزاد یک آدم حسابی را بیاورد سر کار.»