آرشیو یکشنبه ۹‌شهریور ۱۳۹۳، شماره ۲۱۰۱
روزنامه فردا
۱۶
در همین حوالی

مردان دریا دل

رضا حداد

این روزها بیش از هرزمان دیگری نیاز داریم تا فروتن و سپاسگزار باشیم. به ویژه در برابر مردان و زنانی که از جان ودل برای هنر و سرافرازی این سرزمین کوشیده اند و لحظه لحظه حیات شان را در راه خدمت به فرهنگ و هنر ایران سپری کرده اند. «محمد رحمانیان» یکی از این مردان است. نویسنده وکارگردان خلاق و هوشمند تئاتر که نامش به تنهایی تجلی ناب ترین نگاه به ظرفیت های نمایش ایرانی است. مردی که حتی در سخت ترین شرایط، توان آن را داشته است تا با تئاترهای دیدنی اش، سالن های بزرگ تئاتر این شهر را به تسخیر تماشاگرانی درآورد که در طول اجرا حتی نفس هم نمی کشند که مبادا لحظه ای از معجون کلام، نور، صدا، بازیگری و موسیقی حاضر بر صحنه را از دست بدهند. اجرای «ترانه های محلی» رحمانیان، سندی روشن از عشق و نگرانی این مرد است به تمام خاطره های خوبی که در دامان هنر و فرهنگ این سرزمین زنده مانده و حالااو آنها را به نگرانی و دغدغه های مردم پیوند می زند تا هنرش زبان گویا و دغدغه دلسوزانه مردم باشد.

برای من که خود را عضو کوچکی از خانواده بزرگ تئاتر کشور می دانم، نام «محمد رحمانیان» و دیگر هنرآفرینان ارزنده ای همچون «محمد چرمشیر»، «آتیلاپسیانی»، «فرهاد مهندس پور»، «محمد یعقوبی» و... همواره متبرک و احترام برانگیز بوده است. اما افسوس که گاه با ناسپاسی، چشم بر حضور بی آلایش آنان می بندیم. نام هایی که در دهه های گذشته، نهال تئاتر را در خاک این سرزمین فرونشانده، سختی ها و بی مهری ها را تاب آورده اند تا امید و روشنایی بخش راه تمام کسانی شوند که امروز با هرسلیقه و نگاه، تئاتر روی صحنه می برند. این چندسطر ادعایی ندارد جز آنکه خاکساری همیشه شاگرد تئاتر ایران را، نثار هنرمندانی کند که مفتخر به تنفس در عصر و زمانه آنهاست؛ ای کاش هنرمندان تازه ازراه رسیده و سایه نشینان و بدگویان هنر و هنرمند بدانند که دریا و دل مردان دریادل، آنقدر بیکران هست تا تمام آلودگی های جهان را در خود پاک کند و خم به ابرو نیاورد.