آرشیو شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۴، شماره ۵۹۴۱
زندگی
۱۳
روانپزشکی در ادبیات

داروی هزار درد

دکتر فربد فدایی (روانپزشک- مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی)

انسان در عواطفی چون خشم، ترس و نارضایتی و افسردگی با جانوران شریک است اما شادمانی عاطفه ای مختص انسان است. تظاهر شادمانی به صورت خنده نیز از ویژگی های انسان است.

حضرت امام صادق(ع) می فرماید: تبسم مومن به صورت برادر خود حسنه است.خشم و ترس و افسردگی نه تنها احساس عاطفی و هیجانی ناخوشایندی است بلکه سبب تضعیف توان دفاعی بدن و کاهش ایمنی می شود به نحوی که فرد بیشتر در معرض بیماریهای گوناگون قرار می گیرد. در مقابل احساس شادمانی و خنده سبب افزایش شمار و توان یاخته های دفاعی بدن می شود که بویژه سبب مقاومت در برابر میکروب ها و یاخته های سرطانی می شود. شادی سبب افزایش توجه و تمرکز و یادگیری می شود:

چو شادی نباشد بکاهد روان خرد گردد اندر میان ناتوان

افراد شاد و متبسم سالم تر نیز هستند و به علاوه محبوب خاص و عام اند.

در این مورد سعدی می فرماید: هرکه شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد.

اما شادمانی واقعی و رضایت حاصل از آن ناشی از انجام کارهای مثبت است. رسیدن به یک هدف ارزشمند، یاری همنوعان، شفقت نسبت به جانوران بی گناه و مهمتر از همه انجام تکالیف نسبت به خداوند است که سبب رضایت و شادمانی واقعی می شود. شادی در برابر غم معنی پیدا می کند. مومن آن است که با وجود اندوه درون با دیگران با تبسم روبه رو شود و به گفته حضرت علی(ع) «زاهدان دنیا قلوبشان گریان است گرچه خندان هستند» و در همین معنی است که حافظ سروده است:

با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام

نی گرت زخمی رسد آیی چوچنگ اندر خروش

در عین حال خنده دیگران را نیز نباید همیشه به معنی دوستی دانست که بلکه احتیاط لازم است:

به خنده رویی دشمن مخور فریب رهی

که برق، خنده زنان سوخت آشیانه ما

و سرانجام این عشق به خداوند است که سبب زندگی و شادی و پایندگی می شود:

مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم