آرشیو پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴، شماره ۶۰۴۱
شعر
۸

شعر

پوران کاوه

(1)

بیا نسکافه ای بخوریم

شاید از دردها بپریم

شاید کنار خاطره های خیس

صدایی را که دوست داریم بشنویم

رها از زخم زبان ها

از قضاوت ها

از بیهودگی های امروز و فردا

چرخی دور خود بزنیم

نگاه کنیم

از پنجره غم

به گربه روی شیروانی

و فکر کنیم پلنگی است

که هلاک ماه.

(2)

تو

خواندنی ترین روزنامه ای

لطفا اشتراک ماهانه ام را تغییر بده

به آبونه یک عمر

(3)

مثل عقاب

ماورای ابرها پرواز می کنم

نمی ترسم از باران

نمی ترسم از نعره شیر

می ترسم از سکوت موریانه ها

(4)

روی دست خودم مانده ام

مثل آفریقا

که روی دست جهان

نازنین رحیمی

(1)

شبیه ماهی ای که هر وقت از آب بگیری مرده است

دلتنگم

تنها تعبیر یک گلدان اطلسی کمکم می کند

و احتمال مرگ

دریا این روزها از پشت پلکم تکان نمی خورد

ترسیده است انگار

دریا

- شهریور خواهش عجیبی ست

در صندلی لق این خانه

میل تپنده ای به چشم های تو

ماهی غریب آن طرف آب ها-

تنها

آخرین ملوان های آبی پوش را

از چشم بیرون می آورم

تا احتمال گوش ماهی

صدای این مردم هم

خانه به دوش شده

چه رسد به ما

به من

به تو

بیا بیرون

رویایم زخمی ست

بیرون بیا

از همین زخم بیرون بیا

که ماهی را هروقت از آب بگیری مرده ست

و فاصله و صندلی

و تعبیر یک گلدان اطلسی

(2)

شتاب نکن

به رگ های آبی دستت نگاه کن که تنها از آن توست

کمی از دخترهات

برای یک عمر خندیدن کافی ست

یک فنجان چای

یک بالش پر قدیمی(هرچند حساسیت داری به پر مرغابی های مهاجر)

یک مبل راحتی

سی و دو حرف الفبای فارسی

و یک پنجره...

ادامه بده

شتاب نکن.

مریم بیگی

نردبان آهنی،

رد پای گربه های عاشق را می شناسد.

عکس های یادگاری

کنار درخت انار،با سیگارهایی بدون فیلتر

از جوانی پدر می گذرند.

قلب های بی حوصله،

با واژه هایی مومیایی شده

بر تنه درخت توت،

سار زخمی،

آن رفیق سیاه من

در روز های مهربانی زمین،

همگی

رسمی ترین خاطرات منند.

من امروز،

زنبیلم را

روی محکم ترین شاخه درختی می گذارم،

که شاید نشود،

دوباره

طعم پرواز را در

میوه هایش چشید

ری را جویباری

حباب نیستی

اما نزدیک شدنت

نبودنی است سال ها

گوشه طاقچه کز کرده

بگذار پیله بمانم

پرواز

پروانه نیست

حبابی ست بهانه گیر انگشتانت