آرشیو دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۴، شماره ۶۰۵۰
زندگی
۱۳

رازهای روان در شور شعر

دکتر فربد فدایی (مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی)

آگاهی شاعران ایران از دانسته ها و آگاهی کلی و علوم زمانه خویش عموما بالابوده است. آنان علاوه بر قریحه و الهام هنری که انگیزه آفرینش هنری است و تسلط فنی بر رسانه هنری شعر از دین و فلسفه آگاه بوده اند و در نتیجه بسیاری از اوقات لقب حکیم یافته اند. مروری در آثار حکیمان و ادیبان ایران نشان می دهد اطلاع از رازهای روان و از جمله ناخودآگاه به تعبیر امروز سابقه ای دست کم هزارساله بین اندیشه ورزان ایران دارد. شعر با راز و رمز و ایهام و ابهام سروکار دارد و خواب و رویا نیز به علت طبیعت رازگونه خود طرف توجه شاعران بوده است. خواب و رویا چه به عنوان نشانه و چه به عنوان نماد و چه به عنوان یک واقعیت زیست شناختی به کرات در آثار شاعران فارسی زبان آمده است. در فلسفه ایران رویا به معنی دورشدن روح از حواس ظاهر و روی بردن آن به قوای باطن است، پس عجیب نیست که گاه انسان در خواب به حقایقی از هستی پی می برد، به گفته مولوی:

بس عجب در خواب روشن می شود

دل درون خواب روزن می شود

گاه آدمی در خواب رویدادهای آینده را پیشگویی می کند. به گفته حافظ:

دیدم به خواب که به دستم پیاله بود

تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

این امر در راستای دانش فعلی ما نیز هست که در طول بیداری، نیمکره چپ مغز که جنبه تحلیلی و جزء نگر و منطقی دارد مسلط است و در باب موضوعات گوناگون می اندیشد.

شب هنگام که نیمکره چپ می آساید، نیمکره راست مغز که جنبه تخیلی و کل نگر و شهودی دارد زمام امور را به دست می گیرد و راه حل های گوناگون نیمکره چپ را با هم منسجم می کند و نتیجه را به صورت رویایی عرضه می دارد که گاه با حقیقت دنیای بیرون وفق می دهد. البته این امر بجز رویاهای صادقه است که منشا روحانی و غیرمادی دارد.

فردوسی می فرماید:

نگر خواب را بیهوده نشمری

یکی بهره دانش ز پیغمبری

روان های روشن ببیند به خواب

همه بودنی ها چون آتش در آب

در باب خواب در شماره آتی بیشتر خواهم نوشت.