آرشیو سه‌شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۴، شماره ۶۱۰۰
صفحه آخر
۲۴
حوالی فرهنگ

درشکه، فلافل رادیو تهران!

یزدان سلحشور

خاطرات پیرمردی چیز خوبی ست! البته نه اینکه حالاما و نسل ما پیر شده باشیم اما تغییرات چنان سریع است که هم نسل تازه، ما را پیر فرض می کند هم ما دیگر نمی توانیم خاطرات خودمان را توی کوچه ها و خیابان های شهر پیدا کنیم! خب بعضی ها وقتی سن شان بالامی رود، توی پارک می نشینند و از فلان بستنی فروشی تعریف می کنند که در روزگار جوانی، آنجا بستنی می خوردند و الان جایش یک پاساژ 7طبقه ساخته شده یا از خیابانی که تا همین 10 سال پیش، بود اما فعلا تبدیل شده به بزرگراه و دیگر حتی نمی شود از این ور آن به آن ورش رفت، بدون ترس از تصادف با اتومبیل هایی که حداقل سرعت شان، 100 کیلومتر در ساعت است! اهالی فرهنگ ولی خاطرات دیگری دارند. ساختمان رادیو در میدان ارگ، یکی از آنهاست که منتقل شده بالا، به جام جم؛ البته قبلا بخش اعظم فعالیت های رادیو به جام جم منتقل شده بود اما ما دل مان به بخش اداری و برنامه سازی تولیدی رادیو تهران و پخش زنده خوش بود که دو تای اول هم رفتند و آخری هم بزودی می رود و بعدش خلاص! نمی دانم در نهایت آن ساختمان، یعنی آجر و بنا و باقی چیزهایی که قابل انتقال نیستند چه خواهند شد، با این همه شاید بشود غیر از درشکه سواری تفریحی در آن حوالی و فلافل سلف سرویس خوردن، به بچه ها و نوه هامان این ساختمان را نشان بدهیم و بگوییم: «روزگاری این ساختمان، قلب تپنده فرهنگ این شهر بود، یادش بخیر!» شاید آنها به ما بخندند! مهم نیست! ما دل مان به همین چیزها خوش است!