آرشیو دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۵، شماره ۶۱۸۶
اندیشه
۱۷
روی خط خبر

بیژن عبدالکریمی: فهم قصص کتب مقدس، مستقل از افق تاریخی و فرهنگی شان میسر نیست

استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی معتقد است قصص کتب مقدس، اموری تاریخی و فرهنگی اند؛ به این معنا که در افق تاریخی و فرهنگی خاصی شکل گرفته اند و فهم آنها نیز مستقل از این افق تاریخی و فرهنگی قابل درک نیست.

٭ ٭ ٭

دکتر بیژن عبدالکریمی که در صفحه تلگرام خود فضایی را برای پرسش و پاسخ آنلاین فلسفی فراهم کرده است، دهم فروردین ماه، موضوعی را با عنوان «دین و نادین» (قسمت دوم) به بحث گذاشت. در این نشست مجازی پرسش هایی مطرح شد که یکی از آنها به «چگونگی تفسیر قصص و حکایات در کتب مقدس» می پرداخت. وی در پاسخ به این پرسش نکاتی را مطرح کرد که بازخوانی پاسخ او در اینجا خالی از لطف نیست.

دکتر بیژن عبدالکریمی معتقد است در تفسیر قصص و حکایات کتب مقدس باید مرز میان «اسطوره»، «مجاز» و «واقعیت تاریخی» (در معنای مدرن کلمه) روشن شود.

وی با بیان اینکه اجزای هر قصه ای را (اعم از آنکه این قصه در متون مقدس باشد یا در متونی چون شاهنامه فردوسی یا در نمایشنامه های شکسپیر) باید درون ساختار همان قصه فهم و تفسیر کرد در این زمینه تصریح کرد: «نمی توان جزئی از یک قصه را خارج از ساختار داستان تفسیر کرد؛ برای مثال نمی توان قصه آمادگی حضرت ابراهیم(ع) برای قربانی کردن فرزندش را از ساختار کل قصه جدا و سپس این رفتار را فهم و قضاوت کرد.»

به زعم او، قصص متون مقدس اموری تاریخی و فرهنگی اند به این معنا که در افق تاریخی و فرهنگی خاصی شکل گرفته اند و فهم آنها نیز مستقل از این افق تاریخی و فرهنگی قابل درک نیست. این «خطای هرمنوتیکی» بسیار فاحشی است که ما بکوشیم با عقلانیت جدید به فهم متونی بپردازیم. اگر شما با عقل گالیله ای، دکارتی و نیوتنی به سراغ کتب مقدس بروید نه تنها چیزی عایدتان نمی شود بلکه با مجموعه ای از حرف های نامفهوم و غیرقابل درک مواجه خواهید شد.

از این رو تاکید کرد «روش پدیدارشناسی وجودی» (مثل روش متفکری چون کی یرکه گور) و «هرمنوتیک حضور» (یکی از عناصر هرمنوتیک فلسفی هایدگر) از راه هایی است که می تواند ما را در تفسیر درست قصص و حکایات کتب مقدس یاری کند.