آرشیو دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۵، شماره ۲۵۷۸
روزنامه فردا
۲۰
ماجرای عشق و عاشقی میدون

حل مسئله کتاب (بدون درد و خون ریزی)

پوریا عالمی

من میدون هستم، میدون دوم، عاشق سوفیا. بابای سوفیا اما عاشق من نیست و عشق کتاب قدیمی است. دیروز هم که رفتم خواستگاری و گفتم سوفیا را به من بدهید، بابای سوفیا گفت پسر من روی وطن و ناموس و پرسپولیس حساس هستم، درست؟ کتاب هم برای من مسئله ای ناموسی است. بگو ببینم از نمایشگاه کتاب چه خبر و کتاب تازه چه آمده؟

گفتم: کتاب تازه که می آید... درواقع آن کتاب هایی را که در دوره های پیش مجوز نمی دادند الان مجوز می دهند الان هم کتاب هایی را مجوز نمی دهند که قرار است در دوره های بعد مجوز بگیرند. کار خوبی هم هست. چون این طوری نویسنده های واقعی باقی می مانند و نویسنده های الکی یا افسردگی می گیرند یا ازدواج می کنند یا مهاجرت.

بابای سوفیا گفت: پسر من 40سال است نمایشگاه کتاب نرفته ام چون معتقدم همه کتاب های خوب قدیم منتشر شده. الان هم کتاب خوبی دربیاید صبر می کنم 40 سال ازش بگذرد که قدیمی شود و ارزش خواندن داشته باشد.

گفتم: سانسور نمی گذارد که نویسنده کارش را بکند.

بابای سوفیا گفت: پسر سانسور نباشد، نویسنده مبتذل می شود. به هنر و ادبیات جهان نگاه کن چقدر مبتذل شده. برعکس هنر و ادبیات خودمان که فاخر شده. مهم ترین آثار جهان در اوج سانسور نوشته شده و هرجا سانسور نبوده خود نویسنده ها به دولت فشار آورده اند که سانسور را اضافه کند تا خلاقیت آنان گل کند.

گفتم: من راستی یک کتاب نوشتم که...

بابای سوفیا گفت: وای به حال ما. تا وقتی حافظ و سعدی دارند کتاب چاپ می کنند تو کاغذ حرام نکن. احترام تاریخ بیهقی را نگه دار. نه تو، نه نسل تو، نه نسل پدران تو، نه نسل فرزندان تو از هیچ کدامتان نویسنده درنمی آید. جز خود من... که البته مدتی است دستم به کار نرفته و چیزی ننوشته ام که منتشر کنم.

گفتم: من با شما اختلاف فرهنگی دارم. اختلاف فرهنگی من با شما هم از اختلاف فرهنگی کاردار سفارت برزیل در دوران آقای احمدی نژاد با مردم برزیل در استخر، عمیق تر است. اجازه بدهید من از دست شما بروم در افق گم شوم. ممنون.

نتیجه گیری

کتاب خوب است، البته خوب تر این است که بدانیم طریقه مصرف کتاب چیست.