آرشیو شنبه ۲۳ امرداد ۱۳۹۵، شماره ۲۶۵۴
روزنامه فردا
۲۰
ماجرای عشق و عاشقی میدون

نقش استاداسدی در دولت های مختلف

پوریا عالمی

به بابای سوفیا گفتم: این چه وضع مملکت است؟ حقوق مدیر دولتی 40 میلیون تومن؟ آن وقت حقوق کارگر دولتی 800 هزار تومن؟

بابای سوفیا گفت: به یکی گفتند دوستت را سوار یک زانتیا همراه یک نفر دیدیم که داشت صدتا سرعت می رفت. طرف گفت اینکه چیزی نیست، من زانتیا دیدم 180تا سرعت می رفته. حالااینکه چیزی نیست من مدیر دولتی دیدم چند میلیارد بالاکشیده. در ضمن به نظر من یک مدیر حق دارد به اندازه کاری که می کند پول بیشتر بردارد.

به بابای سوفیا گفتم: یعنی یک کارگر حق دارد به دلیل کار بیشتر حقوق بیشتر بردارد؟

بابای سوفیا گفت: سفسطه نکن. مدیرهای دولتی واقعا زحمت می کشند و حقشان پول زیاد بوده.

به بابای سوفیا گفتم: همین مدیران دولتی کار را به اینجا کشاندند. من حاضرم یک چیز بیشتری بدهم این استادان مدیریت نکنند. بعد هم مدیر دولتی ای که توی چنین وضعیت بحران مالی، قبل از درست کردن وضعیت، اول به وضعیت خودش فکر کند و حقوق و پاداشش را بردارد، مالیده است.

بابای سوفیا گفت: پسر تو هم حساسی ها. چون تو نمی توانی اندازه یک مدیر دولتی به صورت رسمی حقوق دولتی از بیت المال بگیری، حسودیت می شود. تو هم اگر هیچ کاری نمی کردی و پول درمی آوردی، این قدر دگم و تنگ نظر نبودی. بدبخت. تو جای اینکه از دولت حمایت کنی، داری نقدش می کنی؟

گفتم؛ استاد، گل به خودی جای دفاع دارد؟ چه دولت باشد، چه استاداسدی، جفتشان خنده دار است.

وصیت

سوفیا از بین این همه خوردنی توی دنیا و دولت و بیت المال، چرا فقط سهم من غصه شده؟ بیا باهام ازدواج کن دیگر.