سر پول خرد بین راننده و یکی از مسافرها مختصربحثی درگرفت. هم راننده و هم مسافر هر دو خودداری کردند وگرنه استبعادی نداشت که این مختصر بحث به یک مرافعه تمام عیار بینجامد: و مگر نمی انجامد؟ همه می دانیم که دویست تا تک تومنی یا پانصدتا تک تومنی، حتی هزارتومنی و دوهزارتومنی و بالاترش، بی ارزش تر از آنند که سرشان به جان هم بیفتیم و اعصاب مان را سوهان بکشیم. با این پول ها نه فقیر می شویم و نه غنی. حتی شکم گرسنه ای را به سختی بتوانند پر کنند. با این همه اما گاهی رگ تعصب نابجای مان می جنبد و بی خود سرلج می افتیم که زیر بار حرف زور نرویم و حق مان را ناحق نکنیم. جای دیگر میلیون ها تومان حق مان را می خورند