آرشیو یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۶، شماره ۳۸۵۵
صفحه اول
۱
نگاه

«به تمامی زیستن» پاسخ مریم میرزاخانی به معادله مرگ

نسرین تخیری ( روزنامه نگار)

ایران دخت ریاضیات جهان آخرین قله زندگی و پیچیده ترین آن را هم با متانت فتح کرد و روی همین قله سخت زندگی، یعنی مقابله با سرطان، از رفتن بازایستاد. او آنچنان جانانه زیست که با رفتنش ما را ناچار کرد بایستیم و به این منظر و چشم انداز وسیعی که او برای مان گشوده، خیره شویم. او خودش گفته بود «بیشتر اوقات حل معادلات ریاضی برای من شبیه کوهنوردی بدون پایان است.» و لحظه های «کشف و لذت درک یک مطلب تازه» را نقطه هیجان زندگی اش تصویر کرده و گفته بود که در این لحظات «حس می کنم بالای یک تپه ایستاده ام و منظره روشنی را تماشا می کنم.» مرگ او هم، هر چند وزن زیادی از جهان کاست، اما از همان لحظات «لذت کشف» که خودش اشاره کرده برای ما زندگان به جا گذاشت، که اگر آن را دریابیم مرگ او یک خسران نیست. او به همه ما آموخت که می توان تسلیم هیچ محدودیتی نشد و نایستاد. می توان با همه موانع رفت، رفت و رفت.

می توان زن بود و با همه محدودیت های یک جامعه مردسالار جنگید و دانشمند تراز اول جهانی شد. می توان دانشمند بود آن هم در این سطح و برخلاف کلیشه رایج که پیشرفت علمی و شغلی نمی تواند با ازدواج و خانواده جمع شود، عاشق بود، همسر بود، مادر بود و... شاید بشود گفت مریم میرزاخانی از معدود انسان هایی است که هنگام رفتن هیچ بدهی ای به زندگی و حتی دنیا نداشت. کمتر انسانی، به خصوص با این میزان از نبوغ، توانسته است تمامی ظرفیت های خود را در مهم ترین های زندگی یعنی فردیت، عشق، همسری و مادری متحقق کند و در عین حال به بالاترین موقعیت های اجتماعی و علمی و شغلی هم دست یابد. او احتمالا هرگز از مرگ نهراسیده بود که توانست این همه زندگی کند و تمامی ظرفیت های بالقوه انسانی اش را بالفعل سازد.

مریم میرزاخانی فقط معماهای ریاضیات را که پاسخ به آنها برایش پرافتخارترین جایزه ریاضی جهان را به ارمغان آورد، حل نکرده است. او توانست مهم ترین معادله زندگی را هم به خوبی حل کند و پاسخ «به تمامی زیستن و خود را متحقق کردن» را به عنوان چشم انداز پیش روی ما قرار دهد.