آرشیو دوشنبه ۲۷‌شهریور ۱۳۹۶، شماره ۹۰۳۷
صفحه آخر
۱۲

به مناسبت روز بزرگداشت شهریار شعر ایران

شهریار عشق

امیر عاملی

غم، مجال خنده را بی اختیار از ما گرفت

مهلت رقصیدن دیوانه وار از ما گرفت

در شب هجرانت ای یوسف به کنعان خیال

گریه فاتح گشت و چشم انتظار از ما گرفت

بود خاکسترنشینی کاتش اندر سینه داشت

رفت و دل در ماتمش صبر و قرار از ما گرفت

در بیابان غبارآلود هجران و جنون

اشک را نازم که زنگار غبار از ما گرفت

یاد باد آن یادگار شعر کاندر بزم دهر

چرخ زد دست اجل تا یادگار از ما گرفت

خشمش آمد دست یغمای خزان کز ناکسی

در بهار زندگانی برگ و بار از ما گرفت

بعد از این ما و گدایان در دیر مغان

«شهریار» عشق را گر روزگار از ما گرفت

در میان باده خواران، ساقی دوران «امیر»

گشت و زین جمع پریشان شهریار از ما گرفت