آرشیو دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶، شماره ۳۹۵۷
صفحه آخر
۱۶
متن در حاشیه

هر شهروند، یک هلال احمر

کاوه فولادی نسب

فردای تلخ زلزله، یکی از دوستان روزنامه نگار آلمانی ام تصویری از مردم ایران را برایم فرستاد که ایستاده بودند توی صف طویل اهدای خون: زن و مرد، پیر و جوان. زیر تصویر نوشته بود: «Sie، die Iraner sind super.» (شما ایرانی ها عالی هستید.) راست می گفت. راست می گوید. ما ایرانی ها، گاهی اوقات، در بعضی بزنگاه ها، واقعا عالی هستیم: به خصوص وقتی فجایعی از این دست رخ می دهند، در آن روزهای اول که زخم هنوز تازه است، فارغ از خط وربط های سیاسی و جناحی، به نام انسان و انسانیت، به میانه میدان می آییم و هر کاری از دست مان برمی آید، کوتاهی نمی کنیم. این از آن رفتارهایی است که در جهان معاصر کیمیاست و ما که داریمش خوب است قدرش را بدانیم، و بهتر است در مسیر درست هدایتش کنیم: مثلا آنقدر احساس مسوولیت نکنیم که به جای همراهی و همکاری با نهادهای رسمی، مثل هلال احمر، خودمان شخصا کمک های نقدی و غیرنقدی جمع کنیم، یا به جای پشتیبانی -به ویژه- معنوی نیروهای امدادرسان کارآزموده خودمان راسا بلند شویم برویم محل حادثه برای آواربرداری. در چنین بحران هایی، «لحظه» اهمیت ویژه دارد و مجالی برای آموزش دادن به علاقه مندان و انسان دوستان نیست. این رفتار، حتا اگر از سر کنجکاوی و سروگوش آب دادن هم نباشد و صرفا برای کمک به هم نوعان زلزله زده باشد، رفتاری احساساتی و نابجاست. وقتی این نهادها مدام دارند می گویند «شهروندان عزیز، لطفا به محل حادثه نیایید، هرچه بیشتر لای دست وپای ما را شلوغ کنید، کمتر می توانیم امدادرسانی و خدمات رسانی کنیم...» معنایش چیست؟ بهتر نیست به پشتیبانی معنوی و مادی اکتفا، و اخبار را از رسانه های رسمی و -اگر به آنها اعتماد نداریم- از سایر رسانه ها پیگیری کنیم؟ حتما لازم است خودمان برویم سرکشی و کمک؟ گاهی بد نیست به نهادهای رسمی و آموزش دیده اعتماد کنیم و بگذاریم در آرامش «وظیفه»شان را انجام دهند. هرقدر صف طویل شهروندان برای اهدای خون غرورآفرین و زیبا و شور انگیز است، صف دراز ماشین هایی که توی جاده های منتهی به نقاط زلزله زده قطار شده اند پشت هم و ترافیکی چندکیلومتری درست کرده اند، نابجاست و نگران کننده. نمی دانم آن دوست روزنامه نگارم، اگر این تصویر دومی را ببیند، زیرش چه خواهد نوشت.