آرشیو چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۶، شماره ۴۹۷۷
صفحه آخر
۲۰
راپورت های میرزا ادریس

شعف همایونی!

الیوم خشایار خان پای کوبان و دست افشان به اندرونی وارد شد، گفتیم خجالت بکش این جار و جفنگ بازی ها چیست از خود متصاعد می کنی، قباحت دارد! ناسلامتی پادوی مایی رعیت بفهمد فضیحت دست می دهد. این جلافت ها را کنار بگذار!

معروض داشت قبله عالم چه نشسته اید که داعش نابود شد. قباحت داشت بپرسیم داعش چیست! بی خودی خوشحالی کرده فورا فرستادیمش پی نخود سیاه در ماسماسک همراهمان سرچ کردیم، بلا به دور داعش چه جانورهایی بوده اند، از سربریدن کودک و پختن آدمیزاد در کارنامه منحوس خود دارند تا فروش نوامیس مسلمین و فوتبال با سر بریده مجاهدین.

فلذا سجده شکر بجا آورده هفت حمد و چهار قل خواندیم بر سردار رشید ممالک محروسه حاج قاسم خان سلیمانی ادام الله ظله و از حی لایزال خواستیم از عمر بی خاصیت ما و این خشایار یک لاقبا کم کند بر عمر باشرافتش بیفزاید.

دست بر ران کوبیده آرزو کردیم ای کاش در دوسیه چالدران و گلستان نیز سرداران قدر قدرتی در سپاه داشتیم آن گونه مملکت را به فنا نمی دادیم. بعد خشایار را صدا کرده مقادیری نقود پر شالش گذاشته فرمودیم حلویات ابتیاع کرده در کوچه و برزن پخش و پلا کند و فرمودیم موزیکانچی خبر کند برویم مقادیری قر بدهیم خوشحالی کنیم بلکه این شعف همایونی فروکش کند، زیاده فرمایش نداریم.