آرشیو شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۶، شماره ۶۶۶۱
صفحه آخر
۲۴
عکس نوشت

ما بی شماریم

الهه خسروی یگانه

«...بر این سرزمین چیزی هست که شایسته زیستن است

بر این سرزمین، بانوی سرزمین ها،

آغاز آغازها

پایان پایان ها

که فلسطین اش نام بود

که فلسطین اش از این پس نام گشت

بانوی من!

مرا، چون تو بانوی منی، زندگی شایسته است، شایسته است.»*

چه فرقی می کند که حالا دیوانه ای آن سوی کره زمین، نشسته باشد و پشت میزش دستور دهد که سرزمین موعود، بیت المقدس،

اورشلیم فلسطین را پایتخت آن رژیم منحوس کودک کش بنامد. چند دهه است که می خواهند آن سرزمین، آن باریکه بین دریای مدیترانه و رود اردن، نامش فلسطین نباشد اما این، شوخی تلخی است. تلاش بی فرجامی که از آن خون می چکد. خون کودکان فلسطین، خون زنان آوازخوان و مردان زیتون کارش. خون شاعرانش که فلسطین را فریاد می زنند، فریاد می زنند و با جادوی شعر به آن عینیت می بخشند تا نسل به نسل، پشت به پشت بدانند و بدانیم؛ ما مردم جهان، که آنجا، همان باریکه نامش فلسطین است و پایتختش بیت المقدس. تبلور همه ادیان الهی، نخستین قبله گاه مسلمانان، زادگاه عیسی مسیح و سرزمینی که موسی از آن برخاست.

چه فرقی می کند که دیوانه تازه به قدرت رسیده ای، هوس کند جغرافیای خاورمیانه از ینگه دنیا عوض کند؟ چه فرقی می کند که آن مترسک صهیونیستی، دست در دست همتای امریکایی اش بخواهند حقانیت نداشته خود را رسمیت ببخشند؟ برای کودکان فلسطین، سرزمین شان همیشه فلسطین خواهد ماند. برای هر کس که بویی از آزادگی برده، بویی از شرافت. هر کس که فارغ از باید و نباید حکومتش، سیاست سیاستمدارانش، ایمان دارد که آنجا فلسطین بوده و فلسطین هست و فلسطین خواهد ماند.

بیت المقدس ارض موعود همه آزادگان جهان است. برای ما آنجا هنوز قبله گاه آزادگی و انسانیت است. قلب ما با او می تپد و خاطره های تلخ مان با دردهای مردمش گره خورده است. برای همین دست هایمان را همراه با این کودک سبزپوش در عکس بالا می بریم، به نشانه پیروزی، چرا که زمین را ما به ارث می بریم. این، وعده خداوند است.

*شعری از محمود درویش، ترجمه تراب حق شناس