با انتشار خبر تصمیم بانک مرکزی برای افزایش 300تومانی در فروش عمده ارز به صرافی ها انتظارات از تغییر رویکرد نهاد سیاستگذار پولی و ارزی در بازار ارز حکایت دارد. اگر این افزایش در قیمت فروش ارز فقط در بازه زمانی کوتاه مدت و میان مدت اعمال شود نمی توان به اثرگذار بودن سیاست امیدوار بود و اگر قرار است به تاثیر این سیاستگذاری چشم داشته باشیم باید بپذیریم که فقط در افق زمانی بلندمدت است که این اقدام می تواند گامی در جهت تک نرخی شدن و شناورسازی نرخ ارز است. در همین رابطه امکان دیگری هم وجود دارد و آن اینکه آنچه بانک مرکزی را به این اقدام متمایل کرده است عوامل دیگری باشند. حذف یا کم کردن رانت ناشی از دستیابی به نرخ ارز از جمله این عوامل است، در واقع این اقدام از یک نگاه دیگر می تواند در جهت از بین بردن رانتی باشد که برای برخی افراد طی روزهای گذشته محقق شده بود. همچنین ایجاد درآمدریالی برای پرداخت های دولت از جمله دلایلی است که می تواند بانک مرکزی را به سمت اتخاذ این تصمیم سوق دهد. در رابطه با درآمدهای ریالی دولت باید گفت باتوجه به اینکه به اواخر سال نزدیک هستیم ممکن است خزانه برای پرداخت اعتباراتی که قبلا از سوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی به آن محول شده بود با مشکل مواجه شده باشد. از سویی دیگر در تجربیات گذشته هم شاهد بوده ایم که فروش ارز از طریق یک مجرای رسمی یا نیمه رسمی با نرخ پایین تر نتوانسته است نرخ ارز بازارآزاد را حذف و معاملات بازار آزاد را جمع کند. با این تفاسیر از جمله شیوه های اتخاذی موثر بازار ارزمی تواند استفاده از برخورد همراه با تعامل باشد. به این معنی که برای گروهی از معامله گران که توانایی قیمت گذاری بالایی در بازار ارز دارند و ازجمعیت زیادی نیز نسبت به بازار ارز برخوردارهستند می توان از شیوه برخورد استفاده کرد ولی برای گروه دیگر از افراد تقاضاکننده در بازار ارز پیشنهاد بنده این است که باید شیوه تعاون را در پیش گرفت که شرح جزییات فنی آن در قالب یادداشت نمی گنجد.