آرشیو یکشنبه ۴‌شهریور ۱۳۹۷، شماره ۶۸۶۰
صفحه آخر
۲۴
یاد

مرتضی ممیز اگر بود امروز 82 ساله می شد

هنر انسان بودن

آرمان داوودی (طراح گرافیک و مدرس دانشگاه)

هر چه می گذرد بهتر می فهمم که چرا بعضی ها با مردن نمی میرند و کاریزمای وجودشان چنان در عمق ذهن نقش می بندد که نه تنها در متن خاطرات بلکه در تمام ثانیه های عمر، مدام تکرار می شوند. مرتضی ممیز عمود خیمه طراحی گرافیک معاصر ایران بود و حالا با نبودنش عصر طلایی گرافیک ایران رو به افول نهاده است. حضورش چنان یگانه و بی بدیل بود که در این سال ها هیچ کس توان حتی نزدیک شدن به جایگاه هنری، دانشگاهی و اجتماعی اش را نداشته است. می گفت: «شما دانشجوها قرار نیست مرتضی ممیز بشوید! هر وقت خود واقعی تان را پیدا کردید دارای هویت مستقل در طراحی گرافیک خواهید شد.» می گفت: «قرار نیست من به شما درس پوستر و نشانه بدهم! من به شما درس «زندگی» خواهم داد تا شاید «آدم» شوید! مطمئن هستم اگرآدم خوبی شدید، خودبه خود دوست خوب، همسر خوب و نهایتا طراح خوبی خواهید شد. این جاده یک طرفه است و برعکس رفتنش مصداق نقض غرض. می گفت: سوال کنید! جست و جو کنید! ببینید و بدانید! بفهمید و بفهمانید!» و حالا هرچه می گذرد پرده ها یک به یک کنار می روند و من به این یقین می رسم که مرتضی ممیز نه به دلیل آنکه طراح یا دیزاینر خوبی بود – که بود – بلکه به جهت خصایص انسانی و رابطه غریبش با دانشجویان واهل هنر از یاد نمی رود. ساده اندیشی است اگر او را با صراحت لهجه و کلمات عریانش به خاطر آوریم که البته همیشه همان جملات تند و تیز در حکم نیشتری بود بر زخم های به چرک نشسته؛ هنگامی که دیگران در بزنگاه

رو به رو شدن با آن پلشتی ها و زشتی ها دست و دلشان می لرزید. باید با او زیسته باشی تا بدانی در پس آن سبیل پرپشت مردانه و زبان تندش چه روح زلال و شکننده ای می درخشید و چه بسیار رازهای نگفته ای که در صندوقچه دلش پنهان بود. مرتضی ممیز با مردن نمرد، اما نسلی که او را نشناسد هرگز از فرایند پالایش روح و چگونه «انسان بودن» – پیش از چگونه طراح بودن – چیزی در نخواهد یافت.