فانوس
حق الناس
دور تا دور نشسته بودیم . نقشه ، آن وسط پهن بود. حسین گفت: «تایادم نرفته اینو بگم ، اونجا که رفته بودیم برای مانور؛ یه تیکه زمین بود. گندم کاشته بودن . یه مقدار از گندم ها از بین رفته . بگید بچه ها ببینن چه قدر از بین رفته ، پولشو به صاحبش بدین .»
(کتاب یادگاران، خاطرات شهید حسین خرازی، خاطره 9)