آرشیو چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۹۷، شماره ۴۲۴۲
صفحه آخر
۱۶
حرکات موزون

تنگنای قافیه

مهدی استاد احمد

آن شنیدستی که در اقصای غور/ خورد بر اموال وی چوب حراج

آن که بودی پولشویی چیره دست/ آن که کردی نفت با آب امتزاج

آن که بودی پیش از این از دوستان/ آن که می دادی زمانی خوب باج

آن که داد اموال مردم را به باد/ کرد با اموال مردم ازدواج

آن که درمان کرد درد دوستان/ شد ولی درد خودش صعب العلاج

آن که توی تنگنای قافیه/ دوستان گفتند دیگر کافیه