آرشیو یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۷، شماره ۴۲۹۹
صفحه اول
۱
سرمقاله

مجموعه ای از «ترین ها»

مینو خالقی

یک خبر کوتاه می تواند دنیایی از حرف های گفته و ناگفته را در خود جای دهد. طی روز های گذشته ایرنا در خبری اعلام کرد: « «گروه تور کتاب کودک» برای کودکان سیستان و بلوچستان تور نقاشی برگزار کرد و از بچه ها خواست آرزوهای شان را برای آینده نقاشی کنند؛ نتیجه چنین بود: بسیاری از پسران آرزو دارند در آینده «قاچاقچی سوخت» شوند». شنیدن این خبر باید یکایک مان را به این اندیشه وادارد که چرا و چگونه آرزوهای رنگی وآینده روشن کودکان مان در بخش هایی از این سرزمین، چنین به دهلیز تودر تو و نقب آسای تاریکی و ناامیدی، سر فرو برده است؟ چگونه قاچاق سوخت به عنوان یکی از عوامل تخریب اکوسیستم اقتصادی که البته برای بسیاری مردان این منطقه کشور تنها منبع درآمد مالی است و باید اذعان داشت که به واقع همچون ارابه های روان مرگ می ماند، در نظر کودکان به شغلی پر هیجان و پر درآمد و سالم برای هدف گیری آینده تبدیل شده است؟! از سیستان و بلوچستان که سخن می گوییم مجموعه ای از «ترین» ها رخ می نماید. برخی شاخص های حداکثری در محرومیت وتوسعه نیافتگی و نبود حداقل های تکنولوژی و برخی حداکثر پتانسیل ها و امکانات بالقوه و نایاب، برای نیل به مسیر شایسته محرومیت زدایی و پیشرفت.

در ابتدا میزانی از «ترین های توسعه نیافتگی» را برخواهم شمرد که یا در آمار یافته ام یا در این چندین ماه فعالیت در حوزه این استان آنها را به چشم دیده ام: سیستان و بلوچستان رتبه اول نرخ فقر را طی سال های متمادی در میان استان های کشور به خود اختصاص داده است و مسلما این فقر در ارتباطی تنگاتنگ با معضل همیشگی بحران آب بوده است. استانی که با وجود بیشترین جمعیت روستانشین در میان استان های کشور (حدود 51 درصد جمعیت استانی)، شاخص دسترسی روستاییان به آب آشامیدنی بهداشتی حدود 46درصد است که عملا پایین ترین شاخص در کشور محسوب می شود. یا به عنوان نمونه در شهرستان چابهار، با وجود منطقه آزاد تجاری که چهره این شهرستان را در افکار عمومی به اشتباه به منطقه ای برخوردار بدل نموده است، حدود 18درصد شهروندان دسترسی به آب آشامیدنی لوله کشی دارند و باقی به صورت سقایی آب رسانی می شوند. حال بگذریم از قصه پرغصه «هوتک ها (چاله هایی در زمین برای جمع شدن آب) در بسیاری روستاهای استان،» که نگریستن به آنها و مردمانی که از شدت ناچاری همراه با چهارپایان خود آب را از آنها بر می دارند، یک تنه می تواند لفظ توسعه را به سخره گیرد که مگر توسعه پایدار بدون آب سالم برای شرب همه زیستمندان، اصلا امکان پذیر خواهد بود؟! سهمگین تر خواهد بود اگر بدانیم در سال جاری کمترین میزان بارش کشور در این استان روی داده و به گفته استاندار محترم، خشکسالی این استان از زلزله بدتر بوده است و عملا دیگر همین هوتک ها نیز رنگی از این طلای دو واحد هیدروژنی و یک واحد اکسیژنی نخواهند دید و البته این مشکل مسلما راهکار هایی امتحان شده در سطح جهان دارد که یکی از آنها استفاده از ظرفیت آب شیرین کن ها (با لحاظ ارزیابی های زیست محیطی) جهت آبرسانی به شهرها و روستاهای این مناطق خواهد بود. روشی که در اکثر کشور های حاشیه خلیج فارس جهت تامین آب شرب به کار گرفته شده و در سرزمینی مثل سیستان و بلوچستان که متصل به دریای عمان و اقیانوس هند است این ضرورت بیش از پیش رخ می نماید. شاید بتوان پس از بحران آب، یکی از مهم ترین چالش های این استان را موضوع نبود یا کمبود فضاها و امکانات آموزشی مناسب چه در سطح ابتدایی و چه آموزش عالی، در بخش های متعدد شهری و روستایی، دانست که با وجود جمعیت بالای کودکان محروم و بازمانده از تحصیل قابل سنجش خواهد بود و مسلما به تبع نبود آموزش کافی به عنوان اولین گام توسعه، می توان انتظار آمار بالای آسیب های اجتماعی، برخی عرف های غلط و ازدواج کودکان (کودک همسری) را نیز داشت. به این موارد متاسفانه می توان یکی از بالاترین رتبه های افراد بدون شناسنامه و هرگونه اسناد سجلی در کشور را نیز افزود. از طرفی بنا بر اعلام وزارت آموزش و پرورش در سیستان و بلوچستان، حداقل 12 هزار کودک دچار سوء تغذیه هستند که محروم ترین حوزه جغرافیایی کشور از لحاظ سوء تغذیه، فقر آهن و کوتاهی قد مربوط به شش شهرستان دلگان، فنوج، ایرانشهر، نیک شهر، قصر قند و سرباز است. و در نهایت آنکه می توان مشکلات عدیده در موضوعات مرتبط با راه و شهر سازی و حمل و نقل، مخابرات و خطوط ارتباطی تلفن و اینترنت و فضا و سرانه های آموزشی و بهداشتی را از جمله « ترین های» منفی در بحث زیرساخت های توسعه در این استان قلمداد نمود که در بسیاری شهرستان ها و روستا ها با توجه به وسعت سرزمینی بسیار، بدیهیات یک زندگی عادی را دچار مشکل می کند. گفتن از این «ترین» ها را پایانی نیست آنچنان که نتیجه سال های زیادی عدم توجه یا کم توجهی به شاخص های اثر بخشی و کارایی بر مبنای سامانه مدیریتی حاکمیت مطلوب بوده است. بر این باورم در شرایط فعلی اقتصادی کشور با وجود مشکلات ریز و درشت، در عین اهمیت گفتن از کمبود ها و نبود ها، بیش از همه باید به راهکار ها بیندیشیم و پتانسیل ها و داشته های موجود را در نظر گیریم و به کار بندیم. این استان مسلما نیازمند دیدگاهی مبتنی بر تبعیض مثبت در برنامه های اجرایی دولت است و همت این اقدام در بخش های متعدد دولت قابل لمس است. به عنوان نمونه تصویب و ابلاغ 587 محور شتاب بخش توسعه در قالب سند توسعه سیستان و سند محرومیت زدایی اضطراری بلوچستان به پیشنهاد وزارت کشور و تایید و ابلاغ ریاست جمهور به نهادهای اجرایی که اکنون در وزارت کشور در حال پیگیری است، نمونه ای از این اقدامات است. مردم سیستان و بلوچستان، مردمی صبور، میهمان نواز، متین، آرام و وطن دوستند. بارها در روستاها و شهر های متعدد به چشم دیده ام که به رسم میهمان نوازی هر آنچه دارند را فداکارانه و عاشقانه به پیشگاه میهمان خود تقدیم می کنند. دغدغه مند ایران، تمامیت مرزی و سرزمینی آن و منافع ملی ایران هستند و از فدای جان برای میهن، ابایی نداشته و ندارند. به راستی بالاترین ثروت برای یک کشور همین عنصر ملت و نیروی انسانی در چارچوبه عناصر سازنده دولت- کشور خواهد بود. از دیگر سو، وجود مرز های آبی و خاکی گسترده و دسترسی به آب های اقیانوسی از طریق این استان و جایگاه آن به عنوان دروازه بان ورود به آب های سرزمینی کشورمان، این سرزمین را دارای اهمیت فوق العاده استراتژیک و ژئوپولتیک نموده است. استفاده از پتانسیل جمعیت منطقه ای از طریق ظرفیت بندر اقیانوسی چابهار به عنوان شاهراه امن بازرگانی جنوب به شمال کشور های منطقه، با اهمیت ترین نقطه مبادلات تجاری دریایی کشورمان با پاکستان، افغانستان و بخشی از آسیای میانه است؛ به گونه ای که حیات بازرگانی بسیاری کشور های مذکور به وضعیت آن وابسته است و همین موضوع باعث خروج بندر اقیانوسی چابهار از لیست تحریم های ظالمانه امریکا گردید و اگر در حال حاضر شاهد تلاش مغرضانه تعدادی کشور های غیر دوست برای ناامن جلوه دادن این استان، با روش حمایت از عملیات تروریستی کور هستیم، مسلما دلیل آن نقش ویژه و پر اهمیت بین المللی این استان و بندر چابهار به عنوان بازیگر اصلی روزهای تحریم است. هر گوشه از این استان از هیرمند، هامون، زهک و زابل و نیمروز گرفته تا زاهدان و خاش و سیب و سوران، مهرستان، سراوان، ایرانشهر، دلگان، فنوج، نیکشهر، قصر قند، سرباز، چابهار و کنارک و بسیاری دیگر از شهرستان ها، با فرهنگ مردمی خاص و بی نظیر، عوارض طبیعی و آب و هوای اقیانوسی سواحل مکران، روستاهایی همچون کلپورگان و شگفتی های پنج هزار ساله شهر سوخته با ثبت جهانی یونسکو، پتانسیلی یگانه در زمینه گردشگری است که مسلما باید اولویت در آمد زایی استان و کشور باشد. همچنین صنایع دستی مبتنی بر فرهنگ بلوچی، خصوصا سوزن دوزی فاخر بلوچ که قابلیت پیاده سازی هم در صنایع لباس و مد، هم صنایع تزئینی و بسته بندی را دارد،توان بالقوه ای است که سال هاست در اقتصاد مبتنی بر چسبندگی به منافع و منابع نفتی نادیده انگاشته شده است. همچنین تمرکز بر اقتصاد دانش بنیان و حمایت از استارت آپ های جوان در زمینه صنایع دستی، کشت محصولات کم آب بر و گلخانه ای، گیاهان دارویی و صنایع تبدیلی و بسته بندی و تمرکز بر اقتصاد دریا محور، همچنین ظرفیت های بین المللی توریسم سلامت در این منطقه از اهمیتی ویژه برخوردار است. در انتها می خواهم موضوعی را یادآور شوم. آنها که هنوز این بخش عجیب و زیبای ایران را ندیده اند، فرصت و لحظه های ناب بسیاری را از دست داده اند. شاید من نیز باور نمی کردم برای اولین بار که این سرزمین را ببینم چنین وابسته و دلبسته آن خاک و مردمانش گردم. سیستان و بلوچستان را باید دید، چون امن است، زیباست، بی نظیر است و تجربه دیدارش مسحور کننده است. این تکه ایران خاص ترین جایی است که تاکنون دیده ام. شما هم امتحان کنید.