آرشیو سه‌شنبه ۲۶‌شهریور ۱۳۹۸، شماره ۵۴۸۰
صفحه آخر
۲۰
برعکس

خیال واقعی

علی رئوف

مثلا رفته بودم موزه که دلم باز شود. اما قبول کن آدم دلش می گیرد. توقع نداشتم جوابم را ندهند. آنها حتی به من نگاه نمی کردند. این طرف و آن طرف شدم دیدم مردمک شان نمی چرخد. یعنی آن موقع که با فاصله نیم متری به شیشه محدب تلویزیون خیره می شدم هم به من نگاه نمی کردند؟ من تمام کودکی ام را با این شخصیت های زنده، زندگی کرده ام. نگاه شان کرده ام و نگاهم کرده اند. با هم حرف زده ایم. حالا بعد از 20 سال من را کشانده اند به موزه سینما که باورم بشود دنیای کودکی ام عروسکی خیالی بود. آدم که بزرگ می شود و دنیای واقعی را می بیند، می فهمد همه زیبایی های دنیای کودکی خیالی بوده است.