آرشیو یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۸، شماره ۵۵۴۴
زندگی
۱۳

بخشش آرامش بخش

درشهرها و روستاهای مختلف، درفرهنگ ها و خرده فرهنگ های گوناگون، میان قبایل وعشیره های رنگ به رنگ، آدم هایی مثل یک کدخدای بختیاری وجود دارند که همه توان شان را برای برقراری صلح و سازش میان مردم به کار می گیرند و از قضا وارد پرونده های قتل و احکام قصاص می شوند. گفته می شود میان برخی قبایل و عشیره ها مرسوم است که اگر خونی از یک طرف ریخته شود تا خون طرف مقابل ریخته نشود دل ها آرام نمی گیرد. در این فضا کدخدایی بختیاری که تابه حال 23 پرونده قصاص را به رضایت ختم کرده وارد کار می شود، طنابی به دور بدنش می پیچد و آن را به بدن قاتل گره می زند و آن وقت روانه خانه مقتول می شود تا از اولیای دم رضایت بگیرد. این طناب ضامن جان قاتل است چون اگر او تنها به خانه مقتول برود زنده برگشتن اش را هیچ کسی تضمین نمی کند.

از این کدخداها، از این ریش سفیدها و از این بزرگ ترها در ایران کم نیست، سفیران صلح و سازشی که می دانند هر جرمی مجازاتی دارد و هر خون ریختنی، قصاصی ولی همچنان برای ایجاد آشتی تلاش می کنند با این که گاهی کتک می خورند و مجروح می شوند و حرف های سرد و سنگینی می شنوند.

این سفرای صلح و رضایت و بخشش کار سختی دارند و با نفوذ کلام و اعتبارشان میان مردم برای نجات جان ها می کوشند، به استناد این گفته خداوند در قرآن که قصاص حق است اما اگر مردم ببخشند بهتر است.

به گواه فعالان حوزه صلح و سازش، اولیای دمی که از قصاص می گذرند و رافت به خرج می دهند نسبت به کسانی که قاتل را قصاص می کنند آرامش بیشتری دارند با این که هر دو عزیزی از دست داده و هر دو گمان می کرده اند اگر قاتل قصاص شود به آرامش خواهند رسید. سفیران صلح و بخشش روایت می کنند بسیاری از خانواده ها که قصاص را بر بخشش ترجیح داده اند بعد از سلب حیات قاتل، نه تنها آرام نشده اند که گرفتار عذاب وجدان نیز شده اند، موضوعی که برای همه ما درس است وقتی داریم فکر انتقام را در ذهن مان پر و بال می دهیم.