آرشیو پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۸، شماره ۴۵۳۴
صفحه آخر
۱۶
در همین حوالی

فوران واژگان در ترجمه های شاملو

کاوه میرعباسی

احمد شاملو یک شخصیت چندوجهی است؛ هم شاعر، هم مترجم ، هم فرهنگ نویس، هم روزنامه نگار و به صورت حاشیه ای فیلمنامه نویس. هر کدام از وجوه شخصیتی شاملو جای بحث بسیار دارد که در یک یادداشت کوتاه نمی گنجد و باید درباره اش مفصل نوشت. اما احمد شاملو در مقام شاعر قطعا یکی از ارکان شعر نو فارسی است. از لحاظ تکنیکی او با فاصله گیری از اوزان شعر نیمایی، بنیانگذار شعر سفید شد. در موضوع محتوایی نیز او شعرهایی در موضوعات مختلف سرود؛ شعرهای سیاسی متعهد («کاشفان فروتن شوکران»، «ابراهیم در آتش»)، شعرهای عاشقانه («آیدا در آینه» و «آیدا، درخت، خنجر و خاطره»)، شعرهایی به زبان عامیانه («پریا»، «دخترای ننه دریا») که هر کدام در جای خود ارزشمندند و قطعا ماندگار خواهند بود. در کنار شاملوی شاعر ما شاملوی مترجم را داریم. در این حوزه باید چند نکته را در نظر بگیریم. من شخصا شاملو را مترجم خلاقی می دانم. احاطه و گستره پهناور دانش او در زبان فارسی در کنار آشنایی عمیقش با اصطلاحات عامیانه باعث شد ما فوران کلمات را در نوشته هایش ببینیم به طوری که رد پای آن در ترجمه هایش همیشه پیداست. به این ترتیب این ترجمه ها بیش از آنکه نشانگر سبک نویسنده باشند، نمایانگر سبک شاملو هستند. همین ویژگی باعث شده تا بیش از آثار هر مترجم دیگری سراغ آثار او بروم ، نه به دلیل امانت داری در سبک نویسنده بلکه به واسطه زیبایی نثر فارسی که می شود از آن بسیار آموخت. ترجمه های او از رمان های «پابرهنه ها»، «دن آرام»، «قصه های من و بابام» در کنار نمایشنامه ها و شعرها همگی آثار ارزنده ای هستند که خلاقیت و نثر بی نظیر شاملو را نشان می دهند. فرهنگ نویسی از دیگر مشغله های ذهنی شاملو بود که کتاب «کوچه» حاصل کار سترگ او در این زمینه است. فعالیت او در این زمینه، کاری بزرگ و ماندگار برای زبان فارسی است و در حال حاضر نیز تدوینش به همت کسانی دیگر ادامه دارد. در زمینه روزنامه نگاری هم شاملو فعالیت قابل توجهی داشت که حاصل کارش پیش از انقلاب نشریه وزین «خوشه» و پس از آن «کتاب جمعه» بود.