آرشیو سه‌شنبه ۱۰ دی ۱۳۹۸، شماره ۴۵۵۰
جلد دوم
۷
یادداشت

وای به حال اهالی فرهنگ و هنر

مصطفی جلالی فخر

طبعا وقت و انگیزه کافی برای تماشای سریال های شبکه خانگی سال های اخیر را ندارم اما با تماشای تصادفی یکی دو قسمت و گاهی چند دقیقه از آنها در فضای مجازی، کیفیت نازل آنها مشهود است. معمولا در سکوت خبری ساخته می شوند و ناگهان تبلیغات محیطی آنها را می بینیم. دخل و خرج های مشکوکی دارند و ویژگی مشترک آنها، دستمزدهای بالا و گاه نجومی برای جلب بازیگران مشهور سینما و تلویزیون است. مثل آب خوردن با دانلودهای رایگان دیده می شوند و البته کک کسی هم نمی گزد. خوش نام های سینما هم به راحتی در این سریال ها بازی می کنند و نگران آبروی هنری خود نیستند، چون اصلا قرار است جدی گرفته نشوند. برای اهالی سینما، امرار معاش به شمار می آید و برای مردم، سرگرمی دم دستی و برای سرمایه گذاران/ تهیه کنندگان هم سودهای کلانی دارد. چرا و چگونه؟ کسی نمی داند. وقتی سریال معتبر و پربیننده ای مثل شهرزاد، پولشویی بزرگ از آب درمی آید، چرا کسی فکر نکند که این شوق سری دوزی های سریال خانگی سوپرمارکتی هم به آبشخور پول های کثیف وصل نباشد؟ و ظاهرا نه وزارت ارشاد و نه صدا و سیما و نه سازمان بازرسی و نه هیچ مرکز و نهادی، مایل نیست که مته به خشخاش بگذارد و آن را باز کاری می بیند که توانسته اشتغالزایی کند و کمک خرج اهالی سینما باشد. ظاهرا یک قرار نانوشته جمعی است که این سفره پهن بماند و کسی با سرچشمه کار نداشته باشد و بدتر اینکه دیگر به کیفیتی در حد شهرزاد هم فکر نمی کند و بزن درروسازی، همه گیر شده است. کار به جایی رسیده که در یکی از همین سریال ها با حضور حامد بهداد و ساره بیات، کلیپ عروسی ساخته اند! ببینید سریال سازی ما از کاری در حد قهوه تلخ به چه حضیضی رسیده است. چرا؟ چون هیچ کس اصلا این کارها را جزو کارنامه خود حساب نمی کند. دوستان برای درآمدزایی با ساده ترین و زودرس ترین کار، تیشه به ریشه سلیقه مردم زده اند. با همان فریب کهنه که اگر تماشاگران این مجموعه ها را دیده اند، آنها از اتهام ابتذال تبرئه می شوند. در حالی که ماجرا برعکس است. وای به حال اهالی فرهنگ و هنر که سلیقه مردم سرزمین خود را روز به روز پایین تر آورده اند.