آرشیو شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۸، شماره ۴۵۶۵
صفحه آخر
۱۶
امروز در تاریخ

عدل و آبادانی

مرتضی میرحسینی

هرمزد دوم، هشتمین شاه سلسله ساسانی بود. در دوران فرمانروایی خود برای عدالت کوشید و این در جامعه طبقاتی ساسانی به معنی دشمنی با اشراف و اعلام جنگ به آنان بود. هشت سال فرمانروایی او در درگیری های مرزی در شرق و شمال گذشت و گویا در یک زدوخورد کم اهمیت یا هنگام شکار کشته شد. اشرافی که از راه و روش او ناراضی بودند مانع جانشینی پسرانش شدند. از سه پسری که هرمزد از ملکه داشت، یکی را کشتند و دیگری را کور کردند و سومی را هم به زندان انداختند. سپس در آخرین روزهای دی ماه در توافقی میان خودشان، تاج پادشاهی را در خوابگاه یکی از زنان آبستن پادشاه آویختند و پسرکی را که هنوز به دنیا نیامده بود، شاپور نامیدند و به فرمانروایی برگزیدند. در سال های خردسالی و نوجوانی شاپور، شماری از همین اشراف، اداره امور کشور را به دست داشتند و معمولا شاه کم سن و سال را در روند تصمیم گیری ها شریک نمی کردند. اما شاپور از همان ابتدای جوانی خودش را از زیر سایه و سیطره آنان بیرون کشید و با قدرت و صلابتی که از او انتظار نمی رفت، فرمانروایی را از آن خود کرد. به نوشته بلعمی «او شانزده ساله شد و به اسب برنشست و سوار شد و سلاح برگرفت. آنگاه مهتران و رعیت و سپاه گرد کرد و ایشان را آگاه کرد که من بدان مذهبم که پدرانم بودند، از عدل بر شما و آبادانی کردن و دشمنان از مملکت راندن.» شاپور به ناآرامی های مرزی پایان داد و سواحل خلیج فارس را از راهزنان و قبایل نافرمان صحراگرد پاک کرد. بسیاری از آنان را کشت و بسیاری دیگر را به اسارت گرفت. فرمانروایی شاپور ذوالاکتاف که دومین شاه با این نام در دودمان ساسانی محسوب- و از این رو شاپور دوم خوانده- می شد، هفتاد سال دوام یافت (از 309 تا 379 میلادی) و به اعتبار احیای قدرت دولت مرکزی و انقیاد قبایل مرزی و جنگ های پیروزمندانه با رومی ها به یکی از نقاط اوج و اعتلای شاهنشاهی ساسانی تبدیل شد. سلطنتی چنین طولانی در تاریخ کشور ما بی سابقه بود.