آرشیو شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۸، شماره ۵۶۰۶
صفحه آخر
۲۰
مقطع حساس کنونی

حکایت بدآموزانه کشاورز و صاحب زمین و هدف و وسیله

امید مهدی نژاد

 کشاورزی که در زمین اجاره ای یکی از مالکان خرد منطقه کار می کرد، با صاحب زمین دچار اختلاف شد. در ابتدا دوستان مشترک آن دو تلاش کردند با روش های مسالمت آمیز به اختلاف آنها پایان دهند، اما هیچ یک از آن دو از موضع خود کوتاه نیامد؛ تا این که کشاورز از صاحب زمین به دادگاه شکایت کرد. وی سپس به نزد یک وکیل خبره رفت و از او خواست تا راه پیروز شدن در دادگاه را به او نشان دهد. وکیل پس از استماع سخنان کشاورز به او گفت: روشن است که در این اختلاف حق با توست، اما مستنداتی که در اختیار داری کافی نیست. لذا امید زیادی نداشته باش، چون قاضی بر طبق مستندات موجود حکم می کند و به این ترتیب بیشتر حق را به صاحب زمین و بخش کوچکی از حق را به تو خواهد داد. کشاورز که ناراحت شده بود دفتر وکیل را ترک کرد و به منزل رفت و پس از ساعت ها فکر کردن به ایده ای ابتکاری رسید. سپس شماره وکیل را گرفت و پس از عذرخواهی بابت آن که بدموقع تماس گرفته است، گفت: قصد دارم یک پکیج گیفت شامل مقداری آجیل مرغوب، یک عدد صنایع دستی، یک سررسید سال جدید و نیز یک کارت هدیه به مبلغ بالا تهیه کنم و آن را برای قاضی بفرستم. وکیل گفت: این کار را نکن، این رشوه است. کشاورز گفت: نه بابا این چه حرفی است. این یک هدیه محترمانه است که به پاس زحمت های... وکیل حرف کشاورز را قطع کرد و گفت: قاضی پرونده یک قاضی هوشمند، چابک و پاکدست است و اگر تو این رشوه را به او بدهی، بی برو برگرد پرونده را باخته ای. کشاورز گفت: حالا ببین و تلفن را قطع کرد. فردای آن روز جلسه نهایی دادگاه برگزار شد و قاضی پس از استماع اظهارات طرفین، رای خود را به نفع کشاورز صادر کرد.  پس از پایان دادگاه وکیل به کشاورز نزدیک شد و پس از تبریک به خاطر برنده شدن در پرونده، گفت: کار خوبی کردی که آن هدیه را نفرستادی. کشاورز گفت: فرستادم. وکیل گفت: وا. پس چرا؟ کشاورز گفت: آن را از طرف صاحب زمین فرستادم و به این ترتیب گزاره «هدف وسیله را توجیه می کند» در نزد برخی گروه ها و طیف های فکری و سیاسی شوربختانه به گزاره ای مورد قبول تبدیل شد.