پس از آنکه رستم، کی قباد را از دامنه البرز کوه به ایران آورد و او را بر اورنگ شهریاری نشانده، تاج کیانی بر سرش نهاد، همه مهان و بزرگان ایران چون زال، قارن، کشواد، خراد برزین را به دیدار شاه برد تا او را آفرین گویند و اینان همه دل به قباد سپردند که زین پس با حضور چنین شهریاری دیگر خطری ایران را تهدید نخواهد کرد. اما افراسیاب که از کشته شدن نیای خود، تور به دست منوچهر سخت برانگیخته و خشمگین بود، اندیشه ای جز کین جویی از ایرانیان نداشت و اکنون که سپاه را به مرزهای ایران کشانده بود، حاضر نمی شد به آن سوی جیحون، مرز توافق شده بین ایران و توران بازگردد. پهلوانان ایران با قباد از تعرض افراسیاب، پور