آرشیو شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۹، شماره ۳۶۸۶
اندیشه
۸

مرور

نقش بیماری های همه گیر در شکل گیری تاریخ

کرونا بزرگ ترین بحران بشری را بعد از جنگ جهانی دوم پدید آورده است. آبله، آنفلوآنزا، سل، مالاریا، طاعون، سرخک، وبا و ایدز همچون کرونا بیماری های عفونی ای هستند که از بیماری های حیونات تکامل یافته اند. بزرگ ترین شیوع بیماری در تاریخ انسان مربوط به شیوع آنفلوآنزا بود که 21 میلیون نفر را در اواخر جنگ جهانی اول کشت. مر گ سیاه (طاعون خیارکی) یک چهارم از مردم اروپا را بین سال های 1346 و 1353 میلادی از پای درآورد و میزان تلفات در برخی شهرها تا 70 درصد جمعیت بود. از آنجا که این بیماری ها بزرگ ترین قاتلان جان انسان ها بوده اند، از عوامل تاثیر گذار بر تاریخ محسوب می شوند. تا زمان جنگ جهانی اول، اغلب قربانیان جنگ از میکروب هایی که در زمان جنگ ایجاد می شد، می مردند نه از زخم های نبرد. تمامی تاریخ عالی جنگ ها که به ستایش ژنرال های برجسته می پردازند، حقیقتی را که به غرورشان صدمه می زند، نادیده می گیرند: فاتحان جنگ های گذشته همیشه ارتش هایی نبودند که بهترین ژنرال ها و اسلحه ها را داشتند، بلکه اغلب صرفا ارتش هایی بودند که حامل خطرناک ترین میکروب ها برای انتقال به دشمنان خود بوده اند. از وحشتناک ترین نمونه های نقش میکروب در تاریخ می توان به تسخیر قاره آمریکا به دست اروپایی ها اشاره کرد که با سفر کلمب در سال 1492 آغاز شد. اگرچه قربانیان بومی آمریکایی که از سوی فاتحان اسپانیایی کشتار شدند، بیشمار بودند، اما قربانیان میکروب های مرگ بار اسپانیایی بسیار بیشتر بودند. کتاب «اسلحه، میکروب و فولاد» تاریخ مختصر زندگی انسان را در 13 هزار سال گذشته و چگونگی شکل گیری جوامع امروزی را از طریق فتوحات، بیماری های همه گیر و قوم کشی بررسی می کند. نویسنده کتاب، جرد میسون دایموند متولد سال 1937 در ایالات متحده، زیست شناس تکامل باور، فیزیولوژیست و جغرافی دان است. وی مولف شماری از آثار علمی است که در آنها انسان شناسی، زیست شناسی، زبان شناسی، ژنتیک و تاریخ را در هم آمیخته است. معروف ترین اثر وی همین کتاب است که برنده جایزه پولیتزر شده است. از کتاب های دیگر او می توان به سومین شامپانزه: تکامل و آینده حیوانی انسان (1992)، تکامل امیال جنسی انسان (1992) و فروپاشی (1995) اشاره کرد. این کتاب در سال 1386 به قلم حسن مرتضوی و به همت انتشارات بازتاب نگار به فارسی ترجمه شد. خسرو پارسا نیز مقدمه ای درباره کتاب و نویسنده اش نوشته و در آن به مسئله عقب ماندگی جوامعی مانند ایران از آینه مباحث کتاب نگریسته است.

این کتاب تلاشی است برای توضیح اینکه چرا تمدن های اوراسیا و شمال آفریقا موفق به تسخیر یا مقاومت در برابر دیگر تمدن ها شده اند و در عین حال، تلاش در رد اعتقادی می کند که سلطه اوراسیا را به برتری اروپایی ها و آسیایی ها از لحاظ اخلاقی، ذاتی، ژنتیکی و فکری نسبت می دهد. نویسنده استدلال می کند شکاف در قدرت و فناوری بین جوامع انسانی  در تفاوت های زیست محیطی ریشه دارد. در مواردی که تفاوت های فرهنگی یا ژنتیکی به نفع اوراسیایی ها عمل کرده است (برای مثال، دولت متمرکز در چین، یا مقاومت ژنتیکی در برابر بسیاری از بیماری ها در میان اوراسیایی ها)، این مزیت ها فقط به دلیل تاثیرات جغرافیایی به وجود آمده اند و در ژن اروپایی و آسیایی ریشه ندارند. دایموند توضیح می دهد تقریبا همه دستاوردهای بشری (علمی، هنری، معماری، سیاسی و...) در قاره اوراسیا رخ داده است. مردم قاره های دیگر (جنوب صحرای آفریقا، بومیان آمریکا، بومیان استرالیا و گینه نو و ساکنان اصلی مناطق گرمسیری آسیای جنوب شرقی)، به طور گسترده ای مغلوب و جابه جا شده اند و در برخی موارد مثل بومیان آمریکا و استرالیا عمدتا از بین رفته اند. دلیل اولیه این سلطه اوراسیایی ها برتری های نظامی و سیاسی آنهاست که خود ناشی از پیدایش زودهنگام کشاورزی در میان این اقوام پس از آخرین عصر یخبندان بوده است. عنوان کتاب اشاره ای است به عواملی که به وسیله آنها اروپایی ها با وجود تعداد نفرات کمتر ملت های دیگر را مغلوب کرده و سلطه خود را حفظ کرده اند. سلاح های برتر مستقیما به برتری نظامی منجر می شوند (اسلحه)؛ بیماری های اروپایی و آسیایی جمعیت های بومی را تضعیف کرده و کاهش داده، باعث می شوند اعمال کنترل بر آنها راحت تر شود (میکروب) و دولت متمرکز ناسیونالیسم را ترویج داده و بستری برای سازمان های قدرتمند نظامی به وجود می آورد (فولاد). کتاب از عوامل جغرافیایی استفاده می کند تا نشان دهد چگونه اروپایی ها چنین تکنولوژی برتر نظامی ای تولید کرده اند و چرا بیماری هایی که اروپایی ها و آسیایی ها نسبت به آنها از حدی مصونیت برخوردار بودند، جمعیت های بومی آمریکا را ویران کردند. اوراسیا پس از آخرین عصر یخ شانس برخورداری از ویژگی های مطلوب جغرافیایی، اقلیمی و زیست محیطی را دارا بوده است.

فروپاشی: داستان گذشته و آینده ما

جرد میسون دایموند، دانشمند و متفکر آمریکایی و استاد جغرافیا و فیزیولوژی در دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس، است. او علاوه بر آثار علمی و مقالاتی در زمینه های محیط زیست، بوم شناسی و پرنده شناسی چندین کتاب علمی رایج و عامه هم نوشته که شهرتش نیز بیشتر به همین دلیل است. مطالعه آثار دایموند در این روزها که ویروس کرونا به بحرانی عالم گیر تبدیل شده است، تصویری کلی از آنچه بر نوع بشر گذشته، به دست دهد. او در ایران نیز متفکری شناخته شده است و برخی از مهم ترین آثارش به فارسی ترجمه شده اند؛ از جمله کتاب «فروپاشی: چگونه جوامع راه فنا یا بقا را برمی گزینند» (2005) که در آن می کوشد الگوی بنیادین فاجعه را بیابد و با استفاده از رشته ای از روایت های فرهنگی و تاریخی نظریه ای فراگیر و جهانی ارائه دهد. این کتاب به بیش از 31 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. دایموند در این کتاب به خوبی نشان می دهد فروپاشی یک جامعه می تواند به دلایلی غیر از مشکلات اقتصادی و سیاسی رخ دهد و عواملی نظیر تخریب محیط زیست، عدم تطبیق پذیری با محیط، رشد جمعیت و سوءمدیریت در بحران ها نیز می تواند از عوامل فروپاشی جوامع باشد. شاید در حال حاضر شیوع ویروس کرونا مثال بارز این استدلال دایموند باشد.

دایموند در کتاب حاضر از بررسی دلایل فروپاشی فرهنگ های پولینزیایی در جزیره ایستر در شیلی به تمدن های پررونق آناسازی و مایا در آمریکا و سرانجام به مهاجرنشینی محکوم به فنای وایکینگ ها در گرینلند می رسد. این کتاب حساس ترین و مهم ترین مسائل زیست محیطی دنیای کنونی را به صورت داستانی شرح می دهد؛ داستانی که آینه ای برای بازتاب گذشته است و آینده ای سخت را نشان می دهد: با هشداری جدی بر خطر فروپاشی که داستان گذشته و آینده ماست. دایموند در این کتاب برای درک فروپاشی های اجتماعی که مسائل زیست محیطی در آنها نقش داشته است، از روش های قیاسی استفاده می کند. او در سومین و شناخته شده ترین کتابش، «اسلحه، میکروب و فولاد» روش مقایسه ای را در جهت خلاف این موضوع به کار برده بود: یعنی سرنوشت جوامع انسانی در قاره های مختلف طی 13 هزار سال گذشته. اما در کتاب «فروپاشی» که بیشتر بر فروپاشی ها متمرکز است تا شکل گیری ها، بسیاری از جوامع گذشته و حال را با یکدیگر مقایسه کرده که از لحاظ آسیب پذیری زیست محیطی، روابط با همسایگان، نهادهای سیاسی و متغیرهای بیرونی و درونی با هم تفاوت دارند. هدف نویسنده از ربط دادن عوامل متغیر بیرونی به متغیرهای درونی شناسایی تاثیر متغیرهای محتملی است که به فروپاشی ها منجر می شود. بخش اول کتاب تک فصلی طولانی درباره مسائل زیست محیطی در جنوب غربی مونتانا است. مونتانا جامعه ای امروزی و جهان اولی است که مسائل زیست محیطی و جمعیتی آن در مقایسه با اکثر سایر جوامع جهان اول واقعی تر است. بخش دوم که درباره جوامع باستانی است، با چهار فصل مختصرتر آغاز می شود. دایموند در این بخش به جوامعی می پردازد که کوچک و پیرامونی به شمار می رفتند و برخی جوامع از لحاظ جغرافیایی محصور یا از لحاظ اجتماعی منزوی یا در محیط های زیستی آسیب پذیر بودند. او در بخش سوم به جهان امروزی باز می گردد. در این فصل چهار کشور مدرن متفاوت انتخاب شده است که دو کشور نخست کوچک و دو کشور بعدی بزرگ هستند: یک مصیبت جهان سومی (روآندا)؛ یک کشور جهان سومی که تاکنون جان سالم به در برده (جمهوری دومینیکن)؛ یک کشور جهان سومی عظیم که تلاش می کند خودش را به جهان اول برساند (چین) و یک جامعه جهان اولی (استرالیا). بخش نهایی کتاب حاضر نیز درس های عملی برای امروز ما فراهم می کند. نویسنده در این بخش پرسشی گیج کننده مطرح می کند که درباره همه جوامع پیشین که کارشان به ویران کردن خودشان انجامید، مصداق دارد و اگر ما نیز کارمان به نابودکردن خود بینجامد، انسان های آینده را نیز متحیر خواهد کرد. همچنین دایموند در این بخش به نقش کسب وکارهای جدید می پردازد که برخی از آنها به لحاظ زیست محیطی در شمار مخرب ترین کارهای امروزی هستند، درحالی که برخی دیگر شماری از موثرترین حفاظت های زیست محیطی را فراهم می آورند. به علاوه بررسی می کند چرا برخی کسب وکارها منافع خود را در این می بینند که حافظ محیط زیست باشند و از سوی دیگر، چه تدابیری لازم خواهد بود تا سایر کسب وکارها ترغیب شوند و آنها را سرمشق خود قرار دهند. در انتهای بخش چهارم نیز خلاصه ای از انواع خطرات زیست محیطی ارائه می شود که جهان معاصر با آن روبه روست؛ از جمله رایج ترین مخالفت های مطرح شده علیه جدی بودن واقعی آن خطرها و تفاوت میان خطرات زیست محیطی پیش روی جوامع امروزی با موارد خطرناکی که جوامع پیشین با آنها مواجه بودند. مطالعه این کتاب در بحران امروز خالی از لطف نیست.