آرشیو دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹، شماره ۳۷۳۳
ادبیات
۸
شیرازه

از کیارستمی تا ژان پن له وه

شرق: «سینمای مستند» عنوان کتابی است که از چهار فصل تشکیل شده و آن طور که از نام کتاب هم برمی آید، فصل های مختلف کتاب به سینمای مستند و فیلم مستند علمی مربوط اند. فصل اول کتاب، «به ترتیب یا بدون ترتیب؟» نام دارد و به سینمای مستند عباس کیارستمی پرداخته است. در این فصل، نسبت سینمای مستند کیارستمی با امر آموزش مورد بررسی قرار گرفته است. این بخش کتاب که توسط زهرا ملوکی نوشته شده، در ذیل مسئله اصلی بحث، نسبت سینمای مستند کیارستمی و امر آموزش، چند پرسش دیگر را نیز طرح کرده است: «مسئله کیارستمی چیست؟»، «آیا آموزش برای کیارستمی مسئله است یا این وجه از کار او تنها در چشم مخاطب/منتقد برجسته می شود؟» و «گروه هدف در فیلم های آموزشی کیارستمی کیست؟».

در این فصل، کیارستمی به عنوان کارگردانی که توانسته میان «چشم خود و جهانیان نوعی آشتی برقرار کند و به عنوان خالق سینمای آموزش کانونی» در نظر گرفته شده است. همچنین سینمای مستند آموزشی او به مثابه موضوعی کمتر پرداخته شده به شکل مجزا و انضمامی، که از قضا گروه هدف خود را تنها در دایره سنی کودکان محدود نکرده، مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده در توضیح ضرورت و اهمیت پرداختن به این موضوع خاص، به این نکته اشاره کرده که در درجه اول باید به اهمیت جایگاه آثار کیارستمی در میان دیگر آثار آموزشی و غیرآموزشی سینمای ایران و جهان توجه کرد و سپس درجه مهم بودن شناخت چگونگی اتخاذ یک رویکرد آموزشی را در هنری همچون سینمای مستند به رسمیت شناخت. در این فصل تلاش شده تا لایه های پنهان و برخاسته از متن سینمای آموزشی کیارستمی کشف شود که «شاید بتوان آن را در کنار معدود آثار کانونی سال های 1349 به بعد که با شروع فعالیت مرکز سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ایران شکل گرفت- قرار داد؛ سینمایی که بدون اغراق خودش را با نگاه خاصی که اتخاذ می کند، از دیگر همراهانش جدا کرده و شیوه ای دیگرگونه را در هستی شناسی آموزش سینمای مستند رقم زده است». «من هم می توانم»، «دو راه حل برای یک مسئله»، «رنگ ها» و «از اوقات فراغت خود چگونه استفاده کنیم؟»، «راه حل»، «قضیه شکل اول، شکل دوم» از جمله آثار کیارستمی در این عرصه هستند. در بخشی از نتیجه گیری فصل اول کتاب می خوانیم: «سینمای مستند کیارستمی، با محوریت سفارش های کانون پرورش فکر کودکان و نوجوانان و نیز با دغدغه های شخصی، مدام در زندگی روزمره دست به پرسش های نوینی می زند که نسبت به شرایط در حال تغییر جامعه ایران اهمیتی ویژه دارند. این نوع نگاه به زندگی که در او با مسئله آموزش غرابتی نزدیک دارد، به بهانه نوعی نگاه دعوت کننده به تغییر و اندیشیدن، مختصاتی جدید ارایه می دهد که در نگاه اول آن را برای مخاطب در معنای یک سینمای ضدآموزش فهم پذیر می کند. به بیان دیگر، از آن جایی که مسئله کیارستمی نسبت به امر آموزش نوعی انتقاد به بنیان های ناکارآمد و به استیلادرآورنده سنتی است و نیز، به دلیل اینکه انضباط سلطه گر، قدرت خودش را در قالب نوعی آموزش مبتنی بر یکسان سازی سامان می دهد که کیارستمی آن را از زیر رفتارها و رویدادهای عادی شده هر روزه با چشمی تیزبین بیرون می کشد، می توان گفت که سینمای کیارستمی، با دغدغه تغییر و خلاقیت، سینمایی تکثرگرا و ضدانضباط است». فصل دوم کتاب، «مستند علمی، از نمایش تا آموزش» نام دارد و شامل چند مقاله درباره مستندهای علمی و مباحث مختلف مربوط به آن است که توسط مترجمان مختلفی ترجمه شده اند و به کوشش امیرحسین ثنائی منتشر شده اند. فصل سوم کتاب به «فیلم مستند علمی در ایران» اختصاص دارد و توسط محمد تهامی نژاد نوشته شده است. این فصل سه مسئله یا پرسش اصلی را در کنار هم پیش می برد: نخست این که گستره فیلم علمی و گرایش ها و جایگاه علم در فیلم های مستند ایرانی چیست؟ همچنین مستندهای هنری چه جایگاهی در طرح و ارایه مباحث علمی دارند؟ دوم اینکه آیا فیلم های علمی ساخته شده است که با ویگی های هر علم سازگار باشد؟ به عبارت دیگر فیلمی هست که ویژگی های اساسی هر علم را به زیبایی شناسی تولید فیلم مستند از آن علم تبدیل کرده باشد؟ آیا در این تبدیل، سینما به وجه غالب تبدیل نشده است؟ و در نهایت اینکه رابطه اجتماعی فیلم ها و مستندهای علمی با تولیدکنندگان علم و تاثیر بر مخاطبانش چیست؟ در این فصل کوشیده شده تا به واسطه مطالعه ای تاریخی و نیز تحلیل محتوا به این سه محور پرداخته شود. فصل پایانی کتاب نیز به یکی از مهم ترین چهره های سینمای مستند جهان یعنی ژان پن له وه اختصاص دارد و در آن مقاله های مختلفی توسط تعدادی از مترجمان به کوشش امید نجوان گردآوری و منتشر شده اند. ژان پن له وه در سال 1902 متولد شد و در طول سال های حیاتش با ساخت مستندهای مختلف به یکی از تاثیرگذارترین چهره های سینمای مستند جهان تبدیل شد.