آرشیو دوشنبه ۱۷‌شهریور ۱۳۹۹، شماره ۷۴۳۷
ایران قرن
۱۶

روزهای آغازین یک مرکز تفریحی

جنگ شهرداری و باغ وحش

یکی دو سال است که به تعداد مراکز تفریح و تفرج عمومی مردم تهران و شمیرانات، یک مرکز سرگرمی دیگر هم اضافه شده و با 4 ریال کرایه اتوبوس و ۲۵ ریال بلیت ورودیه، مردم می‌توانند باغ وحشی را که در سال ۱۳۳۹ پایه‌های آن بنا نهاده شد، زیارت کنند و از فیض حضور مار و پلنگ و شیر و خرس‌هایی که در این محوطه نسبتاً محدود و تنگ به دور هم جمع شده‌اند استفاده کنند.

اوایل کار چون هنوز کسی خبر نداشت که چه تحفه نطنزی در جاده شمیران پهلوی ایجاد شده کار و بار متصدیان باغ وحش تعریفی نداشت و پول آب و دانه و گوشت جانوران را هم از جیب خودشان می‌دادند ولی کم کم با دایر کردن وسایل سرگرمی دیگری مثل خیمه شب بازی و چرخ و فلک (که برداشتند) و سه چهار جور بازی لاتاری یواش یواش پای مردم به باغ وحش باز شد....

در گرما گرم استفاده علاقه‌مندان از باغ وحش بود که شهرداری به فکر بهره‌برداری از باغ وحشی که بیخ گوش او دکان باز کرد و صنار عوارض نمی‌داد، افتاد. در حالی که مکان‌های تفریحی مثل بوت کلاب و باغ گلستان با دیده منت این عوارض را می‌دادند.

جریان به‌طور رسمی به اطلاع باغ وحشی‌ها رسید و ناگهان مردم تهران در گرما گرم گرانی تره بار و نایابی یخ و درازی صف اتوبوس با تهدید متصدیان باغ وحش هم روبه‌رو شدند که «چون شهرداری از ما پول می‌خواهد و ما نمی‌دهیم اگر زیادتر حرف بزنند همه چرنده‌ها و پرنده‌ها و گزنده‌ها و درنده‌هایی را که داریم توی قفس می‌کنیم و می‌بریم میدان توپخانه می‌ریزیم جلوی شهرداری که خودش نمایش بدهد و خودش عوارض بگیرد.»جنگ که ابتدا مثل همه جنگ‌ها با جنگ سرد شروع شده بود حالا به‌صورت یک جنگ حسابی درآمد. شهرداری شمشیر کشیده که می‌گیرم و باغ وحشی‌ها نیز سپر کشیده‌اند که ما نمی‌دهیم و در این میان جانوران باغ وحش فارغ از این هیاهو توی قفس‌های خودشان سرگرمند.در ابتدا جانوران باغ وحش خیلی کم بودند، اول قرار شد جانوران را هیأت مدیره فعلی باغ وحش تهیه کند و محل آن را شهرداری بدهد ولی بعد که از بیست و هشت گوشه جهان جانوران مختلف تشریف فرما شدند، شهرداری گفت: «هر کس خربزه می‌خوره پای لرزش هم می‌نشینه، خودتان جا تهیه کنید.»

[محمد حسین دولتشاهی] مدیر باغ وحش تهران در مورد جنگ خود با شهرداری می‌گوید: به‌طور کلی 6 ماه از سال، بازار ما کساد است و روزی ۱۲-۱۳ تومان بیشتر فروش نداریم در حالی که در همین روزها فقط برای فیل باغ وحش 25 نان سنگک، ۱6 گونی یونجه، یک من برنج، یک کیلو روغن، ۲۰ عدد موز، دو کیلو سیب کیلویی ۷۰ ریال باید غذا دست و پا کنیم و شیرهایی که داریم روزی دو تا گاو می‌خورند یا میمون اورانگوتانی که توی قفس کرده‌ایم خوراکش عسل و سیب است و هکذا سایر جانوران.

از آن گذشته ما مرتب در حال توسعه باغ وحش هستیم. بیشتر جانورانی را که می‌بینید قسطی خریده‌ایم و هر ماه باید مبلغ هنگفتی قسط این شیرها و پلنگ‌ها را بدهیم یا اینکه پول بدهیم برایمان شکار کنند و بفرستند که در این صورت فقط کرایه طیاره آنها از زیادی، سر به جهنم می‌زند.... از این کاری که کرده‌ایم پشیمان هستیم. عده‌ای هستند که با کمال بیرحمی می‌آیند جانوران ما را به قتل می‌رسانند.

پارسال همین خدانشناس‌ها دوتا شیر و یک پلنگ و چند تا میمون و جانور دیگر را با دادن زهر و خوراکی‌هایی که توی آن سوزن و میخ گذاشته بودند کشتند و 80 - 70 هزار تومان روی دست ما گذاشتند و حالا هم که شهرداری برای ما شمشیر کشیده.

البته شهرداری هم در مقابل این عجز و التماس‌ها دلایلی برای گرفتن عوارض دارد که به نوبه خود قابل توجه است. مثلاً می‌گوید وقتی سینما تمدن و سینما مشعل که در شلوغ‌ترین روزها 5۰ تومان کاسبی نمی‌کنند، عوارض می‌دهند چرا باغ وحش که بعضی روزها هزار تومان درآمد دارد عوارض نپردازد؟ ولی این‌طور که دو طرف سماجت می‌کنند اگر خوانندگان عزیز یک خرده صبر کنند بزودی باغ وحش را جلوی شهرداری توی میدان توپخانه خواهند دید.

مجله سپید و سیاه - جمعه 20 خرداد و جمعه 1 مهر 1339