آرشیو دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، شماره ۷۴۵۵
ایران قرن
۱۶

ساخت «گاو» سینمای ایران

«من گاو مش حسن ام»

«مشدی حسن» یک روستایی است؛ تمامی زندگی و دارایی او یک گاو است که علاقه بسیاری به آن دارد و همه اهالی این را می دانند؛ روزی مشد حسن به شهر می رود و در نبودش گاو به دلایلی نامشخص می میرد، اهالی از ترس مش حسن، گاو را به چاه می اندازند تا متوجه مرگش نشود ولی او با برگشت به روستا موضوع را فهمیده و با چنان غم و شوکی مواجه می شود که آرام، آرام خود را نه مش حسن که «گاو مش حسن» می پندارد. این داستان فیلمنامه ای اقتباسی از کتاب «عزاداران بیل» نوشته غلامحسین ساعدی است که داریوش مهرجویی در سال 1348 آن را ساخت و به یکی از اثرگذارترین آثار سینمایی ایران بدل شد، آن هم در دوره ای که به قول خود مهرجویی سینمای ایران درگیر «گنج قارون ها» بود.

داریوش مهرجویی در گفت و گو با کافه سینما گفته است: «گمان می کنم به اتفاق ساعدی 10 روزی وقت صرف نوشتن فیلمنامه کردیم. شب ها در مطبش در خیابان دلگشا روی فیلمنامه کار می کردیم. بعد از تایپ آن را به وزارت فرهنگ و هنر فرستادیم. برای گرفتن پروانه ساخت چند روز بعد پاسخ دادند. نظر آنها این بود که روستای مورد اشاره در این فیلمنامه کدام روستای ایران است؟ آیا روستایی را در نظر دارید؟ گفتیم بزودی اطلاع می دهیم. ساعدی گفت من یک روستا در حوالی تبریز سراغ دارم که بسیار مناسب فیلم است. مردم آن، در سوراخ هایی درون کوه زندگی می کنند. به تبریز رفتیم دوست ساعدی، «صمد بهرنگی» از ما استقبال کرد. ساعدی تند و تند چند عکس گرفت. من هم مجاب شدم که این روستا مناسب است. توافق کردیم و به تهران بازگشتیم. عکس ها را به فرهنگ و هنر دادیم. نپذیرفتند. گفتند بروید روستایی دیگر پیدا کنید. راه افتادیم از این سو به آن سو تا بالاخره در یکی از سفرهایی که من به همراه مدیر تولید فیلم رفته بودم همین روستای فیلم را در اطراف قزوین پیدا کردم که البته آن موقع این شکلی نبود. عکس گرفتم و به فرهنگ و هنر دادم. باز هم ایراد گرفتند. آنها معتقد بودند خیلی ویرانه است. آخر آن روزها مدام شاه صحبت از عبور از دروازه تمدن بزرگ می کرد به همین خاطر اجازه نمی دادند مکانی ناآباد به مردم نشان داده شود. گفتند بروید قدری در و دیوار آنجا را رنگ کنید. شکل اش را سامان دهید بعد بیایید ببینیم چه کار باید بکنیم. ما هم رفتیم. چند دیوار آنجا را رنگ کردیم، یک حوض بزرگ وسط میدان آنجا ساختیم و به این ترتیب موافقت شد تا فیلم «گاو» ساخته شود.»

البته تصویر سیاه از یک روستا در زمان اکران هم برای فیلم دردسرهایی را ایجاد و باعث سانسور آن شد. هوشنگ گلمکانی منتقد سینما درباره سانسور این فیلم و نمایش روستایی فقیرنشین نوشته است: «مشهور است که فیلم تنها زمانی اجازه اکران یافت که سانسورچی ها یادداشتی به ابتدای فیلم اضافه کردند با این مضمون که زمان وقایع نشان داده شده در فیلم پیش از دوره پهلوی است. نسخه اصلی فیلم قانون سانسور را که در سال 1959 وضع شده بود زیر پا می گذاشت، در این قانون نمایش هرگونه «عقب ماندگی» اجتماعی ممنوع بود چرا که به پرستیژ ملی حکومت خدشه وارد می کرد.»

البته در این بین نکته مهمی هم وجود دارد؛ پیش از اینکه نسخه سینمایی گاو ساخته شود، جعفر والی کارگردان مشهور تئاتر که با غلامحسین ساعدی دوست بود در سال 1344؛ متن خلاصه ای از داستان کتاب «عزاداران بیل» را با بازی بازیگرانی که 4 سال بعد در فیلم گاو هم نقش های اصلی را داشتند، روی صحنه سنگلج برده و حتی در تلویزیون هم به نمایش درآورده بود.

علی نصیریان که تجربه بازی در تئاتر گاو و فیلم سینمایی آن را دارد، گفته است: «بعد از اینکه آقای مهرجویی از امریکا به ایران آمد بعد از ساخت الماس 33 تصمیم گرفت با آقای ساعدی این متن را تبدیل به فیلم کند و این سناریو را نوشتند و همان بازیگران تئاتر، فیلم را بازی کردند. اصلا قراردادی امضا نکردیم و پولی هم نگرفتیم و همه بازیگران به خاطر علاقه ای که داشتند بازی کردند چون مهرجویی امکاناتی نداشت و تمام امکانات را از فرهنگ و هنر گرفت.» نصیریان درباره انتخاب بازیگران فیلم گفته است: «مهرجویی برای انتخاب بازیگر قبل از آغاز به کار، بازیگران را به رو به روی ساختمان وزارت ارشاد می برد و از آنها می خواهد راه بروند، بنشینند و به اطراف نگاه کنند. بعد از این تست، بازیگران به روستایی در اطراف قزوین رفتند تا با محیط و شرایط کار در آنجا آشنا شوند. مهرجویی قبل از آغاز فیلمبرداری صحنه ها را اتود می زد و بازیگران در محیط روستا فعالیت می کردند. اما زمانی که می خواستیم برگردیم انتظامی آنجا ماند تا با روستاییان بیشتر آشنا شود و رفتار آنها را برای بازی در فیلم بیاموزد. با چنین سختی هایی بود که او بازیگر شد و نقش مش حسن را ایفا کرد. جمشید مشایخی و فنی زاده هم بازی بسیار درخشانی در این فیلم داشتند. اما بازی انتظامی نگذاشت مشایخی و فنی زاده خوب دیده شوند.»

فیلم «گاو» اولین تجربه بازیگری عزت الله انتظامی به عنوان بازیگر کارکشته تئاتر در یک فیلم سینمایی بود؛ بازی ای که خود او در کتاب «آقای بازیگر، زندگی و آثار عزت الله انتظامی» گفته شاهد استقبال زیاد مردمی از آن در سالن سینما بوده و همین موضوع باعث شده «روی زمین بنشیند و اشک بریزد.» اشکی که حتما از خوشحالی ماه ها تلاش برای بازی در نقش مش حسن و البته گاو مش حسن بود. «به کمک دوستی، پانزده روز به محلات رفتم و در منزل شخصی سکونت کردم که او توانست گاو خود را ده دوازده روز به چرا و صحرا نبرد و به من این فرصت داده شد که راحت روی گاو مطالعه کنم. بارها صاحب گاو به طویله می آمد و وقتی می دید من در گوشه ای نشسته ام و ساعت ها گاو را زیر نظر دارم و با دقت نگاه می کنم، تعجب می کرد و گاهی با پوزخندی مرا تنها می گذاشت. کاملا تمام حرکات گاو، نگاه و حالت های چشم او را زیر نظر می گرفتم. اینکه لحظات زیادی به نقطه ای خیره و مات می ماند و حتی نشخوار هم نمی کرد. سنگین راه رفتن، با وقار و طمانینه حرکت کردن، خلاصه تمام لحظات زندگی گاو را زیر نظر داشتم و بررسی می کردم.» فیلم گاو جزو نخستین فیلم های سینمای ایران است که شهرتی جهانی پیدا کرد و مهرجویی و عزت الله انتظامی جوایز جهانی بسیاری به خاطر آن دریافت کردند. فیلمی که سال گذشته 50 ساله شد ولی تماشای دوباره آن نشان می دهد که فیلمی است که فراتر از زمان و مکان ساخته شده و همچنان حرف های بسیاری دارد...