آرشیو دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، شماره ۳۸۲۸
سیاست
۷

مروری بر کتاب «آینده دموکراسی»

آینده احزاب و سیاست جامعه محور

بهراد بهشتی

حزب سیاسی مدرن به معنای «سازمانی متشکل از شهروندان جامعه با اهداف و آرمان های مشترک و برنامه مشخص و مدون که تلاش می کند با به دست گرفتن قدرت سیاسی از طریق انتخابات، برنامه های خود را محقق سازد و به اهداف تعیین شده دست یابد»، در ایران پیشینه ای چندان دراز ندارد و نخستین تلاش ها برای شکل گیری احزاب به کوتاه زمانی قبل از انقلاب مشروطه بازمی گردد.

با بیداری ایرانیان و برآمدن آفتاب مشروطه، توجه برخی کنشگران سیاسی و اجتماعی آن روزگار که درس خوانده اروپا یا کمابیش آشنا با اندیشه مدرن بودند، به نقش پراهمیت انجمن ها و احزاب سیاسی به عنوان رکن اساسی دموکراسی و سیاست ورزی در جوامع مدرن، جلب و رفته رفته زمینه فکری و فرهنگی شکل گیری احزاب جدی و فراگیر در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران پدیدار شد. هرچند در دوران سلطنت قاجار و پهلوی، تسلط فرهنگ خودکامگی و خودکامگی فرهنگی نهادینه شده در میان ایرانیان به جز مواردی انگشت شمار و اندک، فرصت ظهور و بروز به احزاب جدی را نداد.

پس از انقلاب اسلامی در سال 57 نیز اگرچه در قانون اساسی نظام جدید فعالیت احزاب با شرایطی به رسمیت شناخته شد اما به جز تجربه تلخ و ناکام حزب جمهوری اسلامی و برخی فعالیت های زودگذر، موسمی و کم فروغ برخی احزاب و تشکل های محدود سیاسی و صنفی، تا دوم خرداد 76 و برآمدن دولت اصلاحات، فعالیت حزبی جدی و پایداری در عرصه سیاست ایران به چشم نمی خورد.

اکبر هاشمی رفسنجانی که خود از گردانندگان و چهره های اصلی حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز تهران به شمار می رفت و بعدها در آستانه انتخابات مجلس پنجم در شکل گیری حزب کارگزاران سازندگی نقشی کلیدی بازی کرد، در خاطرات 

16 تیرماه 1375 خود درباره فعالیت حزبی در نظام جمهوری اسلامی چنین می نویسد:

«آقای [محمد محمدی] ری شهری، [تولیت آستان حضرت عبدالعظیم (س)] آمد و برای تکمیل بناهای اطراف حرم استمداد کرد و برای فعال کردن حزب خود [جمعیت دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی] مشورت کرد. گفت آیت الله خامنه ای نظر صریحی نداده اند. من هم ضمن تذکر این مطلب که در نظام ولایت فقیه، حزب ها نمی توانند قدرتمند بشوند، اصل حزب را تایید کردم».

با طلوع آفتاب اصلاحات و تاکید جدی رئیس جمهور خاتمی بر شعار توسعه سیاسی و جامعه مدنی، سپهر حزبی ایران، دوران جدید و نسبتا پرباری را تجربه کرد و احزابی پیشرو و فراگیر کمابیش منطبق بر منطق و ساختارهای مدرن در افق سیاست ایرانی پدیدار شدند و به فعالیت پرداختند؛ شاید بتوان تاسیس و شکل گیری جبهه مشارکت ایران اسلامی را نقطه عطفی مهم در تاریخ تحزب و سیاست ورزی حزبی پس از انقلاب اسلامی به شمار آورد که تا زمان تعطیلی و به محاق رفتنش، واجد کارکردها و ویژگی هایی بود که نمونه بارز و شاخص آن را می توان در احزاب مدرن جوامع دموکراتیک و توسعه یافته سراغ گرفت. احزابی که پس از دوم خرداد تا امروز با فرازونشیب هایی در سپهر سیاست ورزی ایران شکل گرفته اند، البته گام هایی رو به جلو و مثبت در راستای ژرفابخشی به دموکراسی و آگاه سازی افکار عمومی برداشته اند اما انکار نمی توان کرد که برخی ساختارهای حقیقی و حقوقی سیاست و فرهنگ در ایران چندان با تحزب و سیاست ورزی حزبی بر سر مهر نیست و احزاب هنوز راهی دراز تا رسیدن به کارکردهای واقعی خود چنان که در جوامع پیشرفته و مدرن انتظار می رود، پیشرو دارند و همچنان باید از احزاب پیشرو و توانمند جهان بسیار بیاموزند و از تجارب موفق آنان برای راه گشایی در سپهر سیاست ایران توشه برگیرند.

کتاب تازه انتشاریافته آینده دموکراسی با عنوان فرعی احزاب سیاسی، جامعه مدنی و جنبش های شهروندی در اروپا و آسیا، ویراسته یسام و اندر استاک و رائول کوردنیلو که با ترجمه مهدی مقدری راهی پیشخوان کتاب فروشی ها شده است، از دسته دانشنامه هایی به شمار می رود که متحزبان را به کار می آید و سیاست پیشگان را آگاهی می افزاید و تجربه می آموزد. مهدی مقدری که خود از جمله دانش آموختگان علوم سیاسی و تجربه اندوختگان عرصه سیاست عملی بوده و سال ها دبیرکلی سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی را بر عهده داشته است، با شناسایی دقیق و ارزیابی درست نیاز احزاب و کنشگران سیاسی و مدنی به دانش افزایی حزبی، ترجمه این کتاب مهم را وجهه همت خویش ساخته و متنی درخور و دست یاب را به فعالان و دوستداران این حوزه پیشکش کرده است.

مترجم در مقدمه کوتاه خود، ضرورت ترجمه این کتاب را چنین باز می نماید:

«سپهر سیاسی و اجتماعی امروز ایران که نشانه های دموکراسی خواهی و مشارکت جویی در آن آشکار است، بیش از هر زمانی به تازه ترین یافته های علمی و عملی دنیا نیاز دارد تا چارچوب های نوین کنش های سیاسی و اجتماعی در آن نهادینه شوند. در این میان، رهبران احزاب و جناح های سیاسی، نهادهای جامعه مدنی و جنبش های پویا در جامعه، باید بهترین درک ممکن از کنش های موجود در دنیا و راه حل های به کار گرفته شده در هر کدام را بدانند و به عنوان گروه های مرجع، به جای انفعال، روزمرگی و سناریوهای کلیشه ای، به دنبال راه های نوین ارتباط با صاحبان قدرت، توده های جامعه و بدنه تشکیلاتی و نهادی خود باشند. در این حالت، جامعه به جای احساس بن بست و ناامیدی، همواره با عقلانیت و منطق حاکم بر تصمیم سازان و تصمیم گیران مواجه می شود و به نهادهای حل وفصل کننده مشکلات جامعه امیدوار خواهد شد».

کتاب در یک مقدمه و 9 فصل تدوین یافته و نویسندگان هر فصل که از متخصصان علوم سیاسی و تحلیلگر شرایط اجتماعی کشور مورد بحث هستند، با بررسی تجارب سیاسی و اجتماعی احزاب، تشکل های مدنی و جنبش های شهروندی در کشورهای گوناگون جهان، به ارائه جمع بندی ها، راهکارها و توصیه هایی پرداخته اند که دانستن آنها برای فعالیت کنشگران سیاسی و یاری دهندگان دموکراسی و جامعه مدنی مفید و کارآمد است.

ویراستاران در مقدمه خود، موضوع و دغدغه اصلی این کتاب را چنین توضیح می دهند:

«در اثر پیش رو، تحلیلگران و نویسندگان به دنبال تجزیه و تحلیل پیرامون ارتباط بین احزاب سیاسی، سازمان های جامعه مدنی و جنبش های شهروندی و به ویژه برای پاسخ به دو پرسش بنیادین زیر هستند:

1. چرا شهروندان امروزه به جای پیوستن به احزاب سیاسی، به جنبش های شهروندی علاقه مندند؟

2. چگونه احزاب سیاسی می توانند به نیازهای شهروندان پاسخ دهند؟

احزاب سیاسی با سازمان های جامعه مدنی و جنبش های شهروندی تفاوت دارند؛ زیرا آنها در انتخابات در صحنه هستند، قوانین و سیاست ها را به کار می بندند، سیاست ها را هماهنگ کرده و در کشورهای پارلمانی، دولت ها را تشکیل می دهند. سازمان های جامعه مدنی و جنبش های شهروندی فاقد قدرت حاکمه هستند و به جای آن تلاش می کنند تا تصمیم گیران را از طریق رایزنی، گفت و شنود، مبارزات تبلیغاتی و اعتراضات تحت تاثیر قرار دهند... .

از سوی دیگر، جنبش های شهروندی شبکه هایی از تعاملات غیررسمی بین تعدادی از افراد، گروه ها یا سازمان هایی هستند که درگیر جدال سیاسی یا فرهنگی بر پایه یک هویت جمعی مشترک می باشند. جنبش های شهروندی نه به مثابه یک حزب سیاسی نهادینه شده و یا گروه های ذی نفعان و بدون ساختارند؛ بلکه جایی در میانه این چارچوب ها هستند».

نخستین فصل کتاب رابطه بین اعتراض های شهروندان و احزاب سیاسی را در حوزه های با اهمیت ویژه در سیاست های امروز آلمان، یعنی مخالفت با پروژه های زیربنایی را بررسی می کند. زیرساخت های چالش برانگیزی که می تواند بخشی از تولید انرژی (مزارع باد، انرژی خورشیدی، نیروگاه و...) و همچنین ایستگاه های راه آهن، فرودگاه ها یا پارک های ملی باشد.

احزاب سیاسی از دهه 1960 چنین سبک اعتراضاتی را پذیرفته اند و آنچه پیش تر به عنوان شیوه های غیرمتعارف مشارکت در نظر گرفته می شد، اکنون مشروعیت دارد. در آلمان، رشد شدید چنین جنبش هایی با درخواست های پرشمار و همه پرسی هایی صورت گرفته که از سال 2007 تا سال 2013 دوبرابر شده است. جنبش های نوین اجتماعی که عمدتا در سطح محلی و منطقه ای رخ داده، از زمینه ها و ریشه های تشکیل حزب جدید «سبزها» به شمار می رود که اکنون حزب سیاسی ریشه داری در نظام سیاسی آلمان است... .

دومین فصل کتاب به بررسی جنبش کنشگر معترض هندی آنه هزاره و شکل گیری «حزب مردم عام» در هند به عنوان یکی از بزرگ ترین دموکراسی های جهان و افزایش محبوبیت این حزب در میان شهروندان می پردازد. این حزب به عنوان یک جنبش مبارزه با فساد اداری شکل گرفت، اما بعدها برای به حداکثررساندن نفوذ سیاسی اش به حزبی سیاسی تبدیل شد. در میانه این فصل، معضلات پیش روی یک جنبش شهروندی هنگام تصمیم گیری برای تبدیل شدن به یک حزب سیاسی بررسی و تحلیل می شود.

فصل سوم کتاب آینده دموکراسی، داستان دو جنبش شهروندی در لهستان را شرح می دهد: تظاهرات ضد توافق نامه تجاری مبارزه با تقلب در سال 2012 و جنبش کارزار خشم در 2013. آشکارا می توان نشان داد که جامعه مدنی و احزاب سیاسی در لهستان نسبتا ضعیف هستند. عضویت در حزب، میزان مشارکت در انتخابات و از همه مهم تر، اعتماد به احزاب سیاسی در لهستان پایین ترین سطح در کشورهای اروپایی است. به طور مشابه، عضویت در سازمان های غیردولتی یا نهادهای جامعه مدنی و همچنین آگاهی و احساس اجتماعی لهستان حتی در مقایسه با کشورهای دیگر در اروپای مرکزی نیز کم است. با وجود روند کلی احزاب سیاسی که موفق به پیوند موثر بین جامعه مدنی و دولت نبودند و عدم تمایل یا ناتوانی جامعه مدنی برای سازماندهی خود، اخیرا شاهد نمونه هایی از کنش های برجسته توسط جنبش های شهروندی در لهستان بوده ایم، برخی از آنها سیاست های حاکمیتی احزاب را تغییر دادند و احزاب سیاسی را درگیر گفت وگو با شهروندان کرد.

چهارمین فصل این کتاب روند تشکیل حزب «آکبایان» در فیلیپین را بررسی می کند. تشکیل دهندگان این حزب ابتدا ائتلافی از سازمان های جامعه مدنی و جنبش های شهروندی بودند که سپس تصمیم گرفتند برای دستیابی به اصلاحات سیاسی، حزب تشکیل دهند. اعتماد این جریان به قانون جدید انتخابات، نشان دهنده فرصت شناسی بازیگران این جنبش بود که در نهایت موفق شدند بلوک اقلیت دولت را در اختیار بگیرند. حزب توانست حضور خود را در سیاست ملی حفظ کند و ارتباط هایی فعالانه با شهروندان و رهبران در سطح محلی برقرار کند.

فصل پنجم کتاب آینده دموکراسی، به بررسی تجربه حزب لیبرال دموکرات به عنوان یک حزب سیاسی کوچک در اسپانیا، در همراهی با اعتراض های بزرگ خیابانی 15 می 2011 می پردازد که توسط جنبش شهروندی «برآشوبید» سامان داده شد. این حزب قصد داشت در محیط سیاسی ای که در آن سیاست و رسانه ها توسط دو حزب سیاسی بزرگ به انحصار در آمده بود، توجه بیشتری را جلب کند. آنها با بودجه اندکی که برای کارزارهای انتخاباتی و کسب رای لازم داشتند، تصمیم گرفتند برای جلب نظر انبوه شهروندان روی سازمان های جامعه مدنی سرمایه گذاری کنند.

تفاوت بین سازمان های جامعه مدنی و جنبش های شهروندی در فصل ششم کتاب بررسی شده است. در این فصل، نقش دو سازمان حقوق زنان در جریان اعتراض های گسترده ضد دولتی در رومانی طی سال 2012 تحلیل می شود و نشان می دهد که سازمان های جامعه مدنی نسبتا کوچک نیز می توانند نقش مهمی در پیشبرد جنبش های شهروندی اعتراضی گسترده و متنوع داشته باشند.

فصل هفتم این کتاب که به ویتنام پرداخته، متمایز از سایر فصل هاست. به گفته جاناتان لندن، استاد دانشگاه هنگ کنگ و پژوهشگر باتجربه ویتنام، پیش بینی سیاست در رژیم های اقتدارگرا عموما بی احتیاطی است. با این حال، تنها دو سناریوی ممکن برای حزب کمونیست ویتنام وجود دارد: یا رژیم استبدادی را تقویت کند و مانند کره شمالی درهای خود را به روی دنیای خارج ببندد یا برنامه اصلاحات را ادامه دهد و روند دموکراتیزاسیون را عمیق تر کند. حزب کمونیست به طورکامل آگاه است که گزینه اول به سختی ممکن است، زیرا مردم ویتنام و جامعه بین المللی اجازه نمی دهند که این کار انجام شود. به این ترتیب، آنها گزینه انتخابی دیگری ندارند و باید گزینه دوم را انتخاب کنند.

فصل هشتم به بررسی احزاب چپگرای نروژ و سوئد و نحوه تعامل سنتی آن با شهروندان می پردازد. در این دو کشور از اوایل قرن بیستم همکاری نزدیکی میان احزاب سوسیال دموکرات و اتحادیه های کارگری وجود داشته است؛ این پیوند تاریخی شامل نمایندگی قانونی اتحادیه های کارگری در کمیته های اجرائی احزاب، همکاری های مشترک آنها در کمیته های حزب و تامین مالی منظم حزب توسط اتحادیه های کارگری می شود. این فصل با بررسی رابطه متقابل احزاب و اتحادیه های کارگری نشان می دهد که چگونه احزاب سوسیال دموکرات ازسوی اتحادیه های کارگری تاسیس شده و چگونه اتحادیه های صنفی توسط احزاب سیاسی پیکربندی شده اند.

نهمین و آخرین فصل کتاب که به دست ویراستاران ارشد مجموعه، تدوین یافته است به جمع بندی مطالعات پیشین پرداخته که همه آنها نشان می دهد شکاف میان خواسته های شهروندان و آنچه ازسوی نمایندگان سیاسی خود دریافت می کنند، رو به رشد است و همچنین توضیح می دهد که چگونه احزاب سیاسی در حل این شکاف به روش های مختلف تلاش کرده اند، اما مشکلات همچنان پا برجاست.

در این بخش نویسندگان همچنین در تلاش برای یافتن پاسخی به این پرسش کلیدی که «چرا شهروندان به جای پیوستن به احزاب، به جنبش های شهروندی روی آورده اند؟» می نویسند:

«پژوهش ها و بررسی های علمی تقریبا نشان می دهد که شهروندان اعتمادشان را به احزاب از دست داده اند. سه عامل در شکل گیری این اعتراض ها و موضوعات مرتبط با جنبش های شهروندی دیده می شود:

1. توزیع نابرابر اقتصادی و ناتوانی احزاب در تحقق وعده ها یشان؛ مانند لهستان

2. فساد و عدم صداقت احزاب سیاسی؛ مانند هند و فیلیپین

3. فقدان آزادی های دموکراتیک؛ مانند ویتنام.

به نظر می رسد اغلب جنبش های شهروندی ترکیبی از نارضایتی های بالاست؛ برای مثال، شاهدیم چگونه اعتراضات به طورچشمگیری ازطریق مردم آلمان و حتی احزاب سیاسی مشروعیت پیدا کرده است. آنها می توانند با همدیگر احساسات ضدسیاسی تثبیت شده را همگرا کنند.

با وجود روند رو به رشد پیوستن شهروندان به جنبش های شهروندی، مطالعات این کتاب نشان داده که کماکان ارزش و نیاز به احزاب سیاسی در هر دموکراسی نمایندگی وجود دارد. برخی کارکردهای نمایندگی احزاب سیاسی مثل وظایف مربوط به سازماندهی مجلس و دولت، از جمله مزیت هایی است که احزاب بهتر از سایر بازیگران از عهده آن برمی آیند».

در پایان نیز ویراستاران یافته های کلی فصل ها و همچنین توصیه هایی را برای احزاب و سیاست مداران، سازمان های جامعه مدنی، جنبش های شهروندی و یاری گران دموکراسی ارائه می دهند که خلاصه آن از این قرار است:

توصیه به احزاب:

- با تمام شهروندان در طول دوره انتخابات، با استفاده از تمامی روش های ممکن ارتباطاتی، تعامل داشته باشید.

-درپی همکاری با جامعه مدنی و جنبش های شهروندی باشید.

- شفافیت مالی و دموکراسی درون حزبی را بهبود دهید.

-از رسانه های اجتماعی برای تعامل با شهروندان استفاده کنید.

توصیه به شهروندان و جنبش های شهروندی:

-سیاسی باشید و از بی تفاوتی سیاسی پرهیز کنید؛ جنبش های شهروندی باید تاثیر سیاسی خود را به حداکثر برسانند و بتوانند برنامه های خود را به قانون تبدیل کنند. آنان نباید گزینه گفت وگو با احزاب سیاسی را کنار بگذارند.

- به شعارهای ضددموکراتیک میدان ندهید. احزاب سیاسی برای روندهای دموکراتیک ضروری هستند؛ آنها باید اصلاح شوند، نه اینکه کنار گذاشته شوند.

-در درون خود دموکراتیک باشید. شما باید تمرین دموکراسی کرده و در درون جنبش از نگرش استبدادی بپرهیزید.

- برای موثربودن خود را بر روی یک پیام قوی در موارد اندکی از موضوعات جامعه متمرکز کنید.

-نقش جنبش ها با احزاب متفاوت است. نباید همه جنبش های شهروندی به احزاب سیاسی تبدیل شوند.

توصیه به نهادهای جامعه مدنی:

-با احزاب سیاسی همکاری کنید. برای موثربودن در سطح قانون گذاری، تعامل با احزاب سیاسی در مورد موضوعات مهم و مشترک که در کشور تاثیر می گذارد، لازم است.

-نقش خود را بدانید و استقلال خود را حفظ کنید.

-برای نهادینه کردن سازوکارهای دموکراتیک و تقویت ساختار در تشکیلات داخلی خود سرمایه گذاری کنید.

- «صدای قوی» را با «دانش سیاسی» ترکیب کنید.

- به موضوعاتی توجه کنید که به روند اصلاحات در زندگی روزمره شهروندان، یاری می رساند و نه صرفا به مسائل سیاسی.

-از رسانه های اجتماعی استفاده کنید. سرمایه گذاری در رسانه های اجتماعی برای شرکت در گفت وگو با شهروندان و احزاب سیاسی ضروری است.

کتاب «آینده دموکراسی» را که پنجمین کتاب به ترجمه مهدی مقدری به شمار می رود، انتشارات نگاه معاصر در 264 صفحه و با قیمت 47 هزار تومان روانه بازار کرده و در دسترس علاقه مندان علوم سیاسی و کنشگران حزبی و مدنی قرار داده است.