آرشیو دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، شماره ۴۷۵۴
صفحه آخر
۱۶
روشنایی های شب

در جست و جوی زمان از دست رفته

حسن لطفی

حدود صدوچهارده سال پیش مارسل پروست دیوارهای اتاق خواب خود در آپارتمان شماره 102 بولوار هوسمن را با لایه هایی از چوب پنبه می پوشاند تا به دور از هیاهوی بیرون بتواند بنویسد. رمان در جست وجوی زمان از دست رفته در همین سکوت و دوری از هیاهو نوشته شده است. نوشتنش حدود چهارده سالی وقت برده است. هفت جلد است که در ایران جلد طرف گرمانتش دو جلد شده است. مترجمش مهدی سحابی است که برای برگرداندنش به زبان فارسی نتیجه خوبی گرفته است. خیلی هاشان با دیدن حجم رمان پس می کشند و برخی شان با خواندن چند صفحه اول طرف خانه سوان آن را زمین می گذارند. اما برای همه کسانی که پی قله های ادبیات می گردند خواندنش واجب است. به قولی این رمان، رمان نویسندگان است. نویسندگانی که می خواهند دنیا را طور دیگری ببینند . وقت بر هست اما ارزش چند بار خواندن هم دارد. عمرش دراز، امیر نادری، وقتی دونده را ساخته بود در مصاحبه با بنده خدایی علت رسیدن به بیان تصویری دونده را تماشای چند باره نقاشی های مختلف و خواندن پنجاه باره رمان صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز می دانست. کاری که حوصله و وقت می خواهد. وقت و حوصله ای که انگار در نویسندگان عجول و خوانندگان مطالب تلگرامی روزگار ما جای چندانی ندارد. چند روز قبل یکی از چنین خوانندگانی وقتی کتاب در جست وجوی زمان از دست رفته را توی قفسه کتابخانه ام دید در حالی که یکی از جلدهاش را بدون آنکه بخواند ورق می زد، گفت: چه حالی داشته نویسنده این کتاب. این خواندنش کلی وقت می بره! چقدر وقت صرفش کرده! حرفی برای گفتن نداشتم. او پی در جست وجوی زمان از دست رفته مارسل پروست وقت نگارش شاهکارش بود و نمی دانست این ماییم که باید در جست وجوی زمان های از دست رفته زندگی مان باشیم.