آرشیو سه‌شنبه ۶ آبان ۱۳۹۹، شماره ۷۴۷۶
ایران قرن
۱۶

حتی یک وجب از خاک ایران جدا نشد

آغاز جنگ تحمیلی

ارتش عراق به فرمان صدام حسین ماه ها بود که تجاوز به مرزهای ایران را آغاز کرده بود؛ تنها در 6 ماه ابتدایی سال 1359 و پیش از شروع رسمی جنگ تحمیلی، 552 مورد حمله کوچک و بزرگ به مناطق مرزی ایران از سوی عراق به ثبت رسیده بود که 490 مورد آن به صورت رسمی به سازمان ملل متحد گزارش شده بود. اما با همه اینها کسی تصور نمی کرد صدام حسین مرتکب خطای استراتژیک شود و به خاک ایران تجاوز کند. صدام حسین تصور می کرد ایران در شرایط متزلزل ماه های بعد از انقلاب و در حالی که بخش زیادی از فرماندهان ارتش بازنشسته شده یا از کشور فرار کرده بودند؛ نیروی نظامی آماده ای برای مقابله با ارتش عراق ندارد. اما او نکته مهمی را در استراتژی های جنگی خود فراموش کرد و آن «مردم ایران» بود که دشمن خارجی را هیچگاه در طول تاریخ تاب نیاورده و همین شد که تمام مردم ایران حتی فارغ از نگاه های سیاسی و انقلابی به ارتش ایران در مقابله با ارتش عراق تبدیل شد.

ساعت های ابتدایی آغاز جنگ در روز 31 شهریور 1359 برای ارتش عراق فقط پیشروی بود و همین امر برای صدام حسین تفکری به وجود آورد که چند روزه تهران را فتح خواهد کرد. اما کمتر از 24 ساعت نگذشت که متوجه نیروهای ارتش ایران و مقاومت های مردمی شد که از کوه های بازی دراز در قصرشیرین تا بهمن شیر در خرمشهر همچون سد بلند برابر پیشروی ارتش آماده عراق را که چندین ماه بود برنامه ریزی کرده بودند؛ گرفتند و همه نقشه های او را با هدیه جانشان و شهادت نقش برآب کردند.

پایان قرارداد الجزیره

شب 26 شهریور سال 1359، صدام حسین بعد از جلسه اضطراری با اعضای مجلس این کشور جلوی دوربین های تلویزیونی رفت و با پاره کردن قرارداد توافق مرزی ایران و عراق (قرارداد الجزیره) اعلام کرد کشورش مالک کل اروندرود است و پنج روز بعد از این نمایش تلویزیونی بود که ارتش عراق در ساعت 13:30 دقیقه روز 31 شهریورماه با وارد کردن 192 فروند جنگنده، 12 لشکر مجهز پیاده و زرهی و 30 تیپ مستقل خود از سه جبهه کرمانشاه، ایلام و خوزستان رسما به ایران حمله کرد. همچنین هواپیماهای جنگنده عراقی به صورت همزمان وارد آسمان کشورمان شدند و چندین پایگاه هوایی و فرودگاه از جمله فرودگاه مهرآباد را مورد هدف قرار دادند.

وفیق السامرایی از فرماندهان سازمان اطلاعات عراق، لحظه رسمی شروع جنگ تحمیلی را این گونه روایت می کند: «ظهر 22 سپتامبر 1980 [دوشنبه 31 شهریور 1359] 192 هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق پرواز کردند، سمت هدف هایشان در خاک ایران، همزمان فرمانده کل قوا، صدام حسین، چفیه قرمز به سر و نوار فشنگ به کمر بی آنکه درجات نظامی اش را نصب کند، وارد اتاق عملیات شد. عدنان خیرالله وزیر دفاع به او گفت: سرور من، جوان ها بیست دقیقه قبل به پرواز درآمدند و صدام گفت: تا نیم ساعت دیگر کمر ایران، خواهد شکست.» اما تاریخ و روزهای جنگ نشان داد که این کمر صدام بود که با مقاومت نیروهای ایرانی شکسته شد؛مقاومتی که به جهان نشان داد برای ایرانیان سرزمین مادری مقدس است و زمانی که جنگ به پایان رسید حتی یک وجب از خاک ایران جدا نشده بود.