آرشیو چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۹، شماره ۵۸۳۶
صفحه آخر
۲۰
خود نویس

همه چی آرومه...

حامد عسکری (شاعر و نویسنده)

یعنی خدا شاهد است هر شب که با تاکسی می روم خانه به این فکر می کنم فردا چه اتفاقی قرار است بیفتد و خدا کند دستمان برای سوژه خالی نباشد. مدام هم شبکه های اجتماعی را زیر و رو می کنم و دنبال چیزکی هستم برای نوشتن. نمونه؟ نوکرتان هم هستم چندتا بگویم خدمتتان؟ این را واقعا عرض می کنم. ایران بهشت روزنامه نگارهاست. هیچ جای دنیا این جوری سوژه برای نوشتن نداری. هزاران سوژه که قابلیت دارد تیتر اول روزنامه های جهان باشد به راحتی آب خوردن کنار گذاشته می شوند چون موضوعات مهم تری داریم. چند روز پیش باشگاه معروف پایتخت یک بیانیه می دهد که در سریالی، صحنه ای بسیار فجیع از یک هوادار پخش شده که به قدری این صحنه زشت و زننده بوده که این باشگاه از بازنشر آن معذور است.

حالا صحنه سریال چه بوده؟ در سریال یک عامل داعشی قصد حمله انتحاری در ورزشگاه داشته و بازیگر بیچاره از خدا نترسیده و پرچم مبارک باشگاه را روی دوشش انداخته. بله، دقیقا به همین دلیل. حالا از آن بهترش را برایتان رو کنم. گویا جناب ای اف سی گفته آقای فدراسیون فوتبال ایران که می خواهی میزبانی جام ملت های آسیا را داشته باشی. عکس ورزشگاه هایت را رو کن بفرست ببینیم چی داری؟ فدراسیون هم

یک کاره برداشته عکس ورزشگاه ویسنته کالدرون را که مال باشگاه اتلتیکو مادرید بوده به عنوان ورزشگاه مس رفسنجان بارگذاری کرده و تمام. یعنی یک درصد هم احتمال نداده که یک نفر دیگر ممکن است این عکس را از این ورزشگاه دیده باشد یا توی ورزشگاه رفته و عکسی انداخته. بعد به این فکر نکرده که آن ای اف سی فلان شاید به عکس ها اکتفا نکند و بخواهد بیاید واقعی اش را هم ببیند. آن وقت می خواهی چی رو کنی؟ بگویی زلزله آمد خراب شد؟ بگویی فروختیمش ؟ بگویی گربه خورد؟ هیچی دیگر همین. همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید.