آرشیو چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۰، شماره ۶۱۴۶
زندگی: سلامت
۱۴
روانشکافی

چرا انتقام جویی می کنی؟

دکتر مهرنوش دارینی

 انسان ها در زندگی خود با ناکامی و نرسیدن و تلخی های متفاوتی روبه رو می شوند و به دنبال این موضوعات احساس و هیجان های مختلفی را تجربه می کنند. انتقام یکی از این هیجان هاست و این حس می تواند عواقب مخرب یا در برخی موارد با عواقب سازنده همراه باشد.

چنانچه انتقام جویی که فرد دنبال می کند، در راه منطقی صورت گیرد و باعث شود تا فرد برای جبران ناکامی، تلاش بیشتری انجام بدهد و در این راه صدمه و آسیبی را به خودش یا دیگران وارد نکند، می توان گفت که انتقام با نتایج سازنده همراه است. مثلا فرد به دنبال ناکامی در مسیر شغلی، تحصیلی و ورزشی یا در مقابل جمله ای ناامیدکننده و قضاوتی تصمیم می گیرد که با دستیابی موفقیت و قبولی و جبران، نتیجه بهتری را  کسب کند.

اما غالبا انتقام و کینه ورزیدن به شکل مخرب بروز می کند و ترکیبی از رنجش، نفرت، خصومت و خشم را به همراه دارد که می تواند منجر به بروز عواقب جبران ناپذیر شود. در این حالت فرد احساسات و افکار منفی زیادی را در ذهن خود مرور می کند. این افکار و احساسات حتی با علائم جسمانی و روانی همراه است که نهایتا خشم فرد را نیز افزایش می دهد و باعث می شود تا فرد برای فروکش رنج و خشم خود، اقدام به تلافی و انتقام کند.

در نتیجه در فرآیند انتقام مخرب، چون فرد اعتقاد دارد با وارد کردن ضربه ای مشابه آنچه تجربه کرده احساس بهتری پیدا می کند و رنجش او پایان خواهد یافت، در نتیجه هر گونه عملی می تواند از او سر بزند و این نوع انتقام ها حتی می تواند با خطرات جانی و حتی ادامه دار شدن چرخه معیوب انتقام های بین نسلی همراه شود.

باید توجه داشت که خشم و ترس به معنای انتقام نیست، بلکه انتقام جویی زمانی رخ می دهد که فرد انگیزه ها و افکار هیجانی منفی را نسبت به فرد یا مجموعه خطاکار در ذهن خود مرور می کند و این نوع فکر مداوم باعث ایجاد نفرت ، دشمنی ، کینه، خشم و ترس می شود. نهایتا فرد ممکن است این احساسات خود را به شکل غیرمنطقی و تلافی جویانه و بدون در نظر گرفتن عواقب بلندمدت دنبال کند.

برای خروج از انتقام لازم است تا سطح مشکل مورد بررسی قرار بگیرد و در صورت لزوم از معنا درمانی و شناخت درمانی و بازسازی افکار برای کاهش رفتارهای انتقام جویانه استفاده شود.