سیل عقاب
هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد / وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد
آن کس که دلی دارد آراسته معنی / گر هر دو جهان باشد در پای یکی ریزد
گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد / ور تیر بلا بارد دیوانه نپرهیزد
آخر نه منم تنها در بادیه سودا / عشق لب شیرینت بس شور برانگیزد
بی بخت چه فن سازم تا برخورم از وصلت / بی مایه زبون باشد هر چند که بستیزد
فضل است اگرم خوانی عدل است اگرم رانی / قدر تو نداند آن کز زجر تو بگریزد
تا دل به تو پیوستم راه همه دربستم / جایی که تو بنشینی بس فتنه که برخیزد
سعدی نظر از رویت کوته نکند هرگز / ور روی بگردانی در دامنت آویزد
سعدی