آرشیو دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱، شماره ۵۲۰۲
جامعه
۱۰
شکاربان

خاطرات سفر و حضر

(200)
دکتر اسماعیل کهرم

کولی ها گروهی از مردم هستند که در کشورهای آسیایی و اروپایی زندگی می کنند و کمتر مقید به قیدهای اجتماعی هستند. در کاروان و مناطقی زندگی می کنند که آزادی رفتار آنها کلیه قواعد اجتماعی را زیر پا می گذارند و مثلا بعد از ترک منطقه تلی از زباله و درخت های شکسته و مناطق متروکه به جای می گذارند و به منطقه بعدی می روند تا تخریب را  تکرار کنند.

 در هندوستان دوستی من را بشارت داد که طایفه کولی ها به منطقه ما رسیده و به من گفت که حتما باید آنها را ببینم. یک روز صبح زود عازم منطقه زراعی مجاور شهر «پونا» شدیم. پشت اتوبوس و مینی بوس ها نوشته بود «بوق بزنید». از راننده پرسیدم که گفت مقصود ما آن است که هنگام سبقت گرفتن بوق بزنید تا ما متوجه شویم! کنار مزرعه پیاده شدیم. یک مزرعه بسیار وسیع. برداشت محصول  انجام شده بود.

 از دور پیداشون شد، یک خانواده بزرگ 50 نفر و بیشتر زن، مرد، بچه های فراوان با سروصدا و جست و خیز آمدند. «شاهو» من را پیش پدر خانواده برد. خوشرو و خندان به زن ها و بچه ها اشاره کرد و گفت «لشکر من». سپس از من به رسم ادب اجازه گرفت «اجازه می فرمایید؟ و به لشکرش دستور داد شروع کنید.» لشکر با سروصدا به حرکت درآمد. روی زمین دنبال چیزی می گشتند. دنبال آنها روان شدم. سوراخ ها را ردیابی می کردند. دنبال سوراخ های بزرگ که یک گرد آبی رنگ می پاشیدند! سپس لشکر متوقف شدند. کیسه هایی شبیه گونی را آوردند. مقداری خار و خاشاک را آتش زدند. دود حاصل را وارد سوراخ های علامت دار کردند و به سوراخ ها دمیدند.

 در طرف دیگر در کیسه هایی که روی سوراخ ها گرفته بودند موش هایی بودند که با سروصدا از سوراخ وارد گونی می شدند. شاید بیش از 50 موش وارد یک گونی می شدند. سپس این گونی ها را محکم بستند. جمعا بیش از 50 گونی مملو از موش را لشکر به دست گرفتند و در جایی مستقر شدند. موش ها را می گرفتند. گردن شان را می کشیدند خیلی سریع می مردند. سپس آنها را به سیخ می کشیدند و می خوردند. مالک زمین با رضایت ناظر این جریان بود.