آرشیو یکشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۱، شماره ۲۳۰۳۵
معارف
۷
حکایت خوبان

نماز خالصانه

منبع: بحارالانوار، ج36، ص191

برای پیامبر اکرم(ص) دو شتر بزرگ آوردند. حضرت به اصحاب فرمود: آیا در میان شما کسی هست دو رکعت نماز بخواند که در آن هیچ گونه فکر دنیا به خود راه ندهد، تا یکی از این دو شتر را به او بدهم. حضرت این فرمایش را چند بار تکرار فرمود، اما کسی از اصحاب پاسخ نداد. امیرالمومنین(ع) بپا خاست و عرض کرد: یا رسول الله! من می توانم آن دو رکعت نماز را بخوانم. پیامبر(ص) فرمود: بسیار خوب، بجای آور! امیرالمومنین(ع) مشغول نماز شد، هنگامی که سلام نماز را داد، جبرئیل نازل شد، و عرض کرد: خداوند می فرماید: یکی از شترها را به علی بده! رسول خدا(ص) فرمود: شرط من این بود که هنگام نماز اندیشه ای از امور دنیا را به خود راه ندهد. علی(ع) در تشهد که نشسته بوده فکر کرد کدام یک از شترها را بگیرد! جبرئیل گفت: خداوند می فرماید: هدف علی(ع) این بود که کدام شتر چاق تر است، او را بگیرد، بکشد و به فقرا بدهد. اندیشه اش برای خدا بود، نه برای خودش، و نه برای دنیا. آن گاه پیامبر(ص) برای تشکر از علی(ع) هر دو شتر را به او داد. خداوند نیز در ضمن آیه ای از آن حضرت قدردانی کرد و فرمود: ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع و هو شهید» قطعا در سرگذشت پیشینیان تذکر و اندرزی است برای آن کس که عقل دارد، یا گوش فرادهد و حاضر به شنیدن باشد.(ق-37) سپس رسول خدا(ص) فرمود: هرکس دو رکعت نماز بخواند و در آن اندیشه ای از امور دنیا را به خود راه ندهد، خداوند از او خشنود شده و گناهانش را می آمرزد.